تحلیل آمار سایت و وبلاگ زمستان 92 - ترجمه ی زندگی

ترجمه ی زندگی
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

به نام خدای رحمن و رحیم

 

سلام

 

-----------------

 

تجربه ثابت کرده وقتی حرف دارم اما جمع و جور نمی شه، یه پستی رو شروع بکنم، بعداً بعدنوشت ها خودشون خودبخود سرازیر می شن :))

 

پس فعلاً زیر این درخت ها یه چایی بخورید تا ایشالا برگردم پوزخند

 

 

ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 92/11/2 ] [ 11:55 عصر ] [ گویای خاموش ] [ نظرات () ]

 

به نام خدای رحمن و رحیم

 

سلام

 

----------------

 

به بن بست که رسیدم، گفتم برمی گردم..

پشت سرم را که نگاه کردم، خبری از راه ِ آمده هم نبود..

 

نصیب گرگ بیابان هم نشود کوچه ی دو سر بن بست!

 

 

 

حالا سرمو تو کدوم دیوار بکوبم که بیدار شم و ببینم این کابوس، سهم واقعی من از نفس کشیدن نبوده؟

 

ادامه مطلب...

[ شنبه 92/10/28 ] [ 2:58 صبح ] [ گویای خاموش ] [ نظرات () ]

 

به نام خدای رحمن و رحیم

 

سلام

 

-----------------

 

 

 

 

گاهی آدم یاد این آیه ی شریفه می افتد:

 

صمٌ بکمٌ عمیٌ فهم لایعقلون..

کر و گنگ و کورند، از این رو نمی اندیشند..

 

 

اما بدتر آن که همان کر و کور و بی فکرها (که از قضا گنگ هم نیستند و زبان دارند این هوا!) از تو هم می خواهند کر و کور و لال باشی و حتی فکر هم نکنی..

 

از دیو و دد ملولم!

 

 

---------------

 

بعدنوشت هایی بی ارتباط به پست...

[ یکشنبه 92/10/22 ] [ 7:21 عصر ] [ گویای خاموش ] [ نظرات () ]

 

به نام خدای رحمن و رحیم

 

سلام

 

-------------

 

گل تقدیم شماگل تقدیم شما آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام و نیز عید فرحة الزهرا مبارک.. گل تقدیم شماگل تقدیم شما

 

 

 

 

نمی دونم این چندمین جمعه بود

خدا شاهده درررررد دارم بیـــــــا...

 

 

 

تو رو هم به مادرت قسم می دم...

 

-------

به من رحم کن بی قرارم بیا..

(نوای فعلی وب)

 


[ جمعه 92/10/20 ] [ 10:30 عصر ] [ گویای خاموش ] [ نظرات () ]

 

به نام خدای رحمن و رحیم

 

سلام

 

--------------

 

دیروز کمی و امروز کلی بارون بارید، هنوزم یه کم می باره یه کم قطع می شه.

 

 

دم غروب رفتم تو حیاط؛ نم نم بارون بود و صدای اذان از مسجد محل شنیده می شد..

دعا کردم.. همه رو...

 

 

 

به امید اجابت..

 

------------------------------------

 

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 92/10/16 ] [ 7:58 عصر ] [ گویای خاموش ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در ترجمه به مشکلی که بر می خورم، آن قدر با کلمات دست و پنجه نرم می کنم تا سرانجام پیروز شوم. در ترجمه ی زندگی ام اما... نمی دانم... پیچیدگی متن زندگی متحیرم کرده... متنی آن قدر گویا که لحظه لحظه اش را حس می کنم، و آن قدر خاموش که پی بردن به معانیش بصیرتی می خواهد که ندارم... اما می دانم نباید تسلیم شد؛ باید «زندگی کرد» تا بتوان ترجمه اش نمود... باید به جایی رفت که حیات به معنای واقعی درش جریان دارد... پس به کوچه باغی از زندگی پناه می برم و از آرامشش، زیبایی اش و سادگیش مدد می گیرم، و «زندگی می کنم»؛ شاید روزی گوشه ای از این متن پیچیده را فهمیدم...
امکانات وب


بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 56
کل بازدیدها: 291833