ترجمه ی زندگی | ||
به نام خدای رحمن و رحیم سلام ------------- فوتبال بازی تمام شد: بهمن صالحی ---------- پ.ن.1. پ.ن. این روزا ادامه ی مطلب خیلی مد شده!:دی
از خوشحالی ِ آزادی ِ بعد از امتحانا، امشب در پوست نمی گنجم! نمی دونم چه کار کنم! مثل دیوونه ها شدم! می یام نت، آهنگ گوش می کنم، بدون این که درسی داشته باشم تا صبح می شینم بیدار، و بی دغدغه چایی می خورم با دسر شکلاتی ای که درست کردم؛ تازه بعد از امتحان برا خودم جایزه هم خریدم!! :پی یه بسته آلوچه ی ترش خوشمزه و یه بسته هم یه چیزی تو همون مایه ها اما با آلبالو (با آلبالو خشکه می فرقه ها!) :دی امتحانا که تموم می شن، چه بگیم و چه نگیم، تازه این حس در آدم زنده می شه که...
[ چهارشنبه 90/11/12 ] [ 4:3 صبح ] [ گویای خاموش ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |