ترجمه ی زندگی | ||
به نام خدای رحمن و رحیم
دلگیرم ازش...
چقدر بده دیوار حسابت کنن...
پ.ن. ندارد!
[ دوشنبه 88/4/22 ] [ 11:27 عصر ] [ گویای خاموش ]
[ نظرات () ]
به نام خدای رحمن و رحیم
خدایا! ممنونم که باعث شدی همه از همه طرف رهام کنن؛ ممنونم که هیچ طناب و هیچ رشته ای برام باقی نذاشتی تا فقط به ریسمان خودت چنگ بزنم... خدایا! ممنونم که دستم رو از همه جا کوتاه کردی تا یاد بگیرم جز تو به کس دیگه ای امید نداشته باشم... خدایا! ممنونم که امیدم رو از غیر خودت.. از همه جا قطع کردی تا یاد بگیرم تنها یاورم خودتی و بس... تا به غیر از خودت تکیه نکنم... خدایا! ممنونم که خواستی زیر سنگینی بعضی بارهای زندگی این قدر تنها بمونم تا یاد بگیرم که تنها و تنها بیام سراغ خودت... خدایا! ممنونم که داری در عمل معنی آیه ی «ایاک نعبد و ایاک نستعین» رو بهم یاد می دی...
خدایا! به اندازه ی تمام دنیا ممنونم، اما... اما خدا یاد گرفتن معنی و مفهوم واقعی اون آیه ی زیبا خیلی سخته... خیلی سنگینه... خیلی درد داره... ولی ای تنها غمخوار واقعی! این بار دیگه سراغ هیچ مسکنی نمی رم که بهترین تسکین خودتی... تنها تسکینم خودتی... ------------------------------- پ.ن.1. دلم خیلی هوای حرم امام رضا (ع) رو کرده... نمی دونم کی بتونم برم... اما... پ.ن.2. التماس دعا... [ یکشنبه 88/4/7 ] [ 3:22 صبح ] [ گویای خاموش ]
[ نظرات () ]
به نام خدایی که بیش از هر کس از احوال بندگانش آگاه است
راستش دلم گرفت، خیلی زیاد. نمی دونم، شایدم یه جورایی یه حس امید همراه با ترس درم به وجود اومد. آخه اسم این شب خیلی آدم رو تکون می ده. کمی بهش فکر کن:
شب آرزوها... انگار تا اسمش رو میاری همه ی وجودت پر می شه از نیاز، انگار یهو تمام مشکلاتت میان جلو چشمت، انگار هر چی از خدای خودت می خوای جلوت صف می بنده. و تمام زیبایی قضیه به اینه که ناگهان خودت رو می بینی که ایستادی جلوی خدا و با تموم ناتوانیت داری ازش کمک می خوای، فقط از خودش و نه هیچ کس دیگه... و ناگهان همه ی وجودت می گه: ولی خدا! آخه تو خدایی، مگه نگفتی می بخشم؟ مگه خودت نگفتی که اگه صد بار هم توبه بشکنیم باز هم اگه برگردیم قبولمون می کنی؟ خدایا! حالا ما برگشتیم. ببین چقدر درمونده ایم! ببین که اون بت ها چه طور دست رد به سینه مون زدن! خدا جون! همه مون مشکل داریم، همه گرفتاریم. خدایا! به خودت قسم فقط در مورد خودمون فکر نمی کنیم. آخه هنوز این قدرها از تو دور نشدیم که با خودخواهی فقط حاجت خودمون رو بخواهیم. خدای مهربون! چشم که می گردونیم هزار تا آدم گرفتار می بینیم که همه دست امید به سمت تو دراز کردن؛ خدایا! تو خودت دستشون رو بگیر... خدایا! یه عالمه مریض می شناسیم که دکترها نا امیدشون کردن. خدایا! تو کمکشون کن. یا غیاث المستغیثین! تو دستشون رو بگیر. اونا فقط به تو امید دارن، نا امیدشون نکن... --------------------- پ.ن.1. امشب دعا برای گرفتارها رو فراموش نکنیم؛ بیمارها رو فراموش نکنیم؛ مظلومان سراسر دنیار رو دعا کنیم... پ.ن. 2. لطفاً من رو هم گوشه ی دعاهاتون قرار بدید... از همه ی دوستان خوبم عاجزانه التماس دعا دارم... [ پنج شنبه 88/4/4 ] [ 12:32 عصر ] [ گویای خاموش ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |