• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : خوشمزه اما غريب...
  • نظرات : 5 خصوصي ، 49 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    ديدي اومدم گويا!
    ديدي همش به من الکي مشکوکي
    :دي

    گزارش ديدار اپ شد در وبلاگم..بيا در کامنت دوني تو هم چند خطي از ديدگاه خودت بنويس!

    پاسخ

    سلام
    بالاخرههههههههههه اومدي! :دي
    بله، اون جا رفتم و مفصل هم حرف زدم :)
    + 2066 

    سلام

    اومدم فقط يه چيزي بگم.

    خانم پنجره، زياد خودتونو ناراحت نکنيد. پارررررسي بلاگه ديگه :| (معلومه به زور جلوي نيشمو گرفتم وا نشه؟ آره؟ پس بي خيااال :ديييييييييييييييييي )


    حالا که اومدم اجازه ست يه چيز ديگه م بگم؟ نه؟ نگم؟

    باشه نمي گم!

    (حدس بزنين من از چه ستادي اومدم! :پيييي)


    ولي هنوزم از اون آشاااا ميخوام :(

    اصلا عکسشو بردارين ديگه

    پاسخ

    سلام
    محض اطلاع بگم که ميهن بلاگ جونتون امروز اصلاً باز نمي شه!
    حالا هي بد ما رو بگين! :555: :پي
    برش دارم؟ :دي
    + رز 
    سلامممممممممم
    بسيااااااااار آشپزي بايد كرد تا پخته شود خامييييييي
    آره واقعا تنهايي اصلا به آدم نمي چسبه
    تازه كسيم نيست كه ازت تعريف كنه
    معمولا وقتي كسي تعريف ميكنه آدم انگيزش بيشتر ميشه واسه آشپزي
    ميگم گويا هر وقت غذا پيختي عكسشو بزار اينجا دور هميم با هم ميخوريم تعريفم ميكنيم ديگه احساس تنهاييم نميكني چطوره؟؟؟
    اينقد غذا از بيرون نگير گويا اين صد بااااااااااااار

    پاسخ

    سلاممممممممم
    ههههممممم...
    آره بد فکريم نيست! :دي
    اصلاً بايد يه وب بذارم مخصوص آشپزي و اينا :دي
    زياد نمي گيرم که! :(
    من نمي دونم گويان! يالا آدرس وبلاگ منو درست کن اينجا!
    پاسخ

    چه طوري درستش کنم خو؟
    الآن مي رم وبمو دعوا مي کنم، خوبه؟ :دي
    :)

    اين که باز مي زنه آدرس وبلاگ منو خراب مي کنه!
    امتحان مي کنيم،الان درسته؟؟
    پاسخ

    شکلک يه ابرو بالا يه ابرو پايين!
    خُ يعني چي که آرِ آخرِ آدرسِ وبلاگِ منو حذف کرده سيستم کامنتدونيت؟(کسره ها رو حال کن!)
    دههههههه!
    دلم مي خواسته آخرش اسلش(درسته؟)بذارم!
    ايييييييش!

    پاسخ

    وا؟ مطمئني وبلاگ من اين بلا رو سرش اورده؟!
    مطمئني خودت اشتباهي تايپ نکردي؟
    سلام
    به به! مي بينم که توي کامنتدوني گويان! تشريف دارم.

    گويااااااا!
    الان دلم واسه مامانيم سوخت که هي گير ميدم به غذاهاي خوشمزه اش!
    الکيا! آخه وجداني مامان من دست پختش حرف نداره. اينو همه بهش اذعان داشتن.
    اين منم که اين مي گم اينو نمي خوام،اونو نمي خوام.
    مامانم اسمم رو گذاشتم نارنجيِ مدرسه ي موش ها! خودِ مامانم هم اداي نارنجي رو در مياره و دورهمي مي خنديم.
    از بس که نق مي زنم توي خونه.
    .
    .
    مي گم گويان! خب يه پيشنهاد ننه.
    من ميام تهران،ناهار خونه ي تو! خوبه؟
    ببين با چه کِيفي غذا درست مي کني اون وقت.
    خُ ولي من نمي تونم گير بدم به غذات! چه بد.
    .
    .
    راجع به کامنت قبلي هم زياد غصه نخور ننه جون!
    يه چيزي گفتم فضا عوض شه.
    .
    .
    .
    مانا باشي و شاد و موفّق عزيزم
    روز و شبت خوش
    يا حق
    پاسخ

    سلام
    خوش اومديييييييي! :)
    بازم از اين کارا بکن حتماً :)
    واي پنجره اگه گير بدي به غذام و بعدم بياي اين جا آبروم رو ببري که ديگه من با چه رويي در مورد آشپزي اين جا بنويسم خو؟ :دي
    آخي، نارنجي :دي
    به نام خدا
    سلام
    پس غذاتونو مي خوريد ديگه؟
    نشنوم نخوردينا :دي
    + الي 
    سلام گويايي جون
    تجربه تنها زندگي کردنو نداشتم ولي دوستدارم تجربه کنم . آدمو پخته تر مي کنه ، قوي مي کنه ، قدر چيزاييکه داريو بيشتر ميدوني و ... خب سختيم کم نداره .
    اما !
    موندم تو کار تو ! چه دل خجسته اي داري تو ! آش ؟! قرمه سبزي ؟!
    دمت گرم بابا خيلييييي کارت درسته .
    صبونرو هستم اون مدتي که ميرفتم سرکار يَک حالي ميداد صبونه دور هم
    پاسخ

    سلام
    به يکي ديگه هم گفتم، فکر کنم به جناب 6602 (وا چرا همچين شد؟! آها داره خودشو تو آينه نگاه مي کنه :دي :پي)
    اين که، خب وقتي يه مدت خيييييييييلي طولاني تنها باشي، ديگه مجبور مي شي به زندگيت نظم بدي وگرنه غيرقابل تحمل مي شه؛ و در راستاي زندگي عادي مجبور مي شي آشپزي و اينا هم بکني :)
    تازه خو من دوست مي دارم آشپزي رو :)
    (البته آش رو مي دونم، واقعاً ديگه خيلي آدم بايد دل خجسته اي داشته باشه که تنهايي آش بپزه :دي
    خو از بس بارون ميومد دلم آش خواست توي اون هوا :دي)
    سر کار صبحونه مي خوردي؟
    هوم! دلم خواست! :)
    به نام خدا
    سلام
    فردا انتخاباته
    اومدم تبليغ کنم
    البته تاپيک خودم رو :دي

    پاسخ

    سلام
    وقت تبليغات تموم شده جناب!!
    :دي
    + تولد 
    بنام خدا
    سلام گوياجان خوبي ؟
    مي هم خيلي خستس خيلي زياد
    از همه شي ديگه حس و حال پختن ني يوقتايي فک ميکنم ممکنه همش يادم بره بهدش به خودم ميگه خوبره شه اشکالي داره :( نميدونم چرا اينجوري شديم هر کدوممون يه جوري
    پ.ن : دارم وا ميرم از شدت خستگي باورت مياد ؟
    پاسخ

    سلام
    خوبم خوبي؟
    مي هم همين طور..
    ههههييييي...
    پ.ن.
    ههههممممم...
    به نام خدا
    سلام
    حالا از پشت رايانه اومدم :)

    مي‌گم خب اين دفه براي ده بيست نفر غذا درست کنيد و همه دوست و آشناها رو دعوت کنيد :دي. اين طوري سر حال ميايين

    من خيلي وقته تجربه چسبيدن صبحونه رو نداشتم :(
    اصلاً وعده‌ي صبحونه وجود داره؟
    فکر کنم اين وعده‌ي غذايي يه توهم باشه، نه؟

    گفتين دوري از خونواده. راستش رو بخواين من البته تو خونه خودمون که هستم، يه دو روز مامان نباشه و يا حتي بابام، بي حوصله ميشم و هي زنگ مي‌زنم بهشون :)
    خدا پدر و مادر همه رو حفظ کنه :)
    الان اومدم شکلک لبخند بذارم اول اينو گذاشتم :]
    به نظرتون اين دومي چه جور لبخنديه :دي؟
    پاسخ

    سلام
    ده بيست نفرو مهمون کنم؟!
    ديديد يه بچه اي وقتي غذا نمي خوره بهش مي گن اگه نخوري فلفل ميارم و اين حرفا؟
    حالا منم همون! :دي
    قول مي دم غذام رو بخورم ديگه از اين تجويزا نکنيد وسط درسام وقت ندارم 10-20 نفر مهمون دعوت کنم! :دي
    (ستاد جنوبي هاي مهمان نواز! :پي)
    آمين :)
    اون داره زورکي مي خنده، تابلوئه که خنده ش از ته دل نيست :دي
    ديروز ميتونستم اول بشم اما حس نوشتن نبود

    هر وقت بدون حوصله غذا پختم غيرقابل خوردن بوده
    ولي هر چي با علاقه بوده عالي شده

    بعدشم من نه حوصله غذا پختن دارم و نه غذا خوردن

    فقط وقتي بيرون ميرم گرسنم ميشه
    ديروزم تو نمايشگاه هي بوي غذا ميومد دست و پام شل ميشد .. جيره غذايي من فقط يک چهارم کلوچه اي بود که از دو هفته پيش مونده بود ته کيفم و مقداري آب

    پاسخ

    سلام
    ديگه سعادت نداشتي :پي
    خب آره، انرژي مثبت که بدي بهش عالي تر مي شه :)
    ولي خو من آشپزي رو دوست مي دارم :)
    از الآن نقشه کشيدم وقتي برم اهواز براي داداشم غذاي مورد علاقش رو (ته چين) درست کنم :دي (ستاد خواهرهاي داداش لوس کن :پي)
    حالا شايد اين مدت که من اون جا نبودم صد بار خورده باشه ها، اما يهو دلم خواست برم اهواز هر کي هرچي دوست داره براش بپزم! من نباشمم خودشون درست مي کننا، اما يهو حس خانواده دوستيم گل کرده خو! :دي
    :)
    هههه خو مي رفتي يه چيزي مي خريدي مي خوردي؛
    حالا اگرم آنه از کتابا دل نمي کند خو مي پيچونديش خودت مي رفتي :دي
    سلام
    به به عجب دوران دانشجويي
    منم خودم تو خوابگاه غذا درست ميکردم که بچه ها فقط انگشتاشونا ميخوردند
    راسي اين بوي عطري که چند روز پيش ميومد پس مال غذاي شما بوده؟؟؟؟
    پاسخ

    سلام
    فقط انگشتاشونو مي خوردن؟ يعني جرأت نمي کردن لب به اون غذا بزنن؟! :پييييييي
    الفرار! :دي
    + حس غريب 
    سلام گويا
    خب تقصير خودته
    يکم ابتکار به خرج بده
    ميتوني از من دعوت کني بيام مهموني خونت!
    از تنهايي هم در مياي خو

    من البته فقط براي خودت ميگماااا
    اينطوري ديگه اين جناب هاوايي نمياد به اعتماد به نفست درباره ي غذاهات ايراد بگيره
    من ميشم شاهدت
    :دي


    پاسخ

    سلام
    اون وقت مي ترسم بياي لو بدي که دستپختم چقدر داغون ه :دي
    بعد ديگه نمي تونم خالي ببندم که چه عطري و اينا :دييي
    وانگهي، تو که فقط تهديد مي کني! سر يه قرار جمعه ببين چه خوني به دلم کردي، هنوزم مطمئن نيستم فردا بياي :دي
     <      1   2   3   4      >