• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : خوشمزه اما غريب...
  • نظرات : 5 خصوصي ، 49 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + الي 
    سلام گويايي جون
    تجربه تنها زندگي کردنو نداشتم ولي دوستدارم تجربه کنم . آدمو پخته تر مي کنه ، قوي مي کنه ، قدر چيزاييکه داريو بيشتر ميدوني و ... خب سختيم کم نداره .
    اما !
    موندم تو کار تو ! چه دل خجسته اي داري تو ! آش ؟! قرمه سبزي ؟!
    دمت گرم بابا خيلييييي کارت درسته .
    صبونرو هستم اون مدتي که ميرفتم سرکار يَک حالي ميداد صبونه دور هم
    پاسخ

    سلام
    به يکي ديگه هم گفتم، فکر کنم به جناب 6602 (وا چرا همچين شد؟! آها داره خودشو تو آينه نگاه مي کنه :دي :پي)
    اين که، خب وقتي يه مدت خيييييييييلي طولاني تنها باشي، ديگه مجبور مي شي به زندگيت نظم بدي وگرنه غيرقابل تحمل مي شه؛ و در راستاي زندگي عادي مجبور مي شي آشپزي و اينا هم بکني :)
    تازه خو من دوست مي دارم آشپزي رو :)
    (البته آش رو مي دونم، واقعاً ديگه خيلي آدم بايد دل خجسته اي داشته باشه که تنهايي آش بپزه :دي
    خو از بس بارون ميومد دلم آش خواست توي اون هوا :دي)
    سر کار صبحونه مي خوردي؟
    هوم! دلم خواست! :)