ترجمه ی زندگی | ||
به نام خدای رحمن و رحیم
خسته شدم از بس گفتم و نشنیدند... دیگر چیزی نمی گویم! شنیدن ممنوع!
پ.ن. پس از ویرایش: این یادداشت، به پست های اخیر وبلاگ یا نظرات دوستان به آن ها و خلاصه به روابط و مسائل این وبلاگ هیچ گونه ارتباطی ندارد. مسئله شخصی و تا حدّ زیادی فرا نتی ست. ظاهراً یکی دو مورد سوء تفاهم پیش اومده که همین جا عذرخواهی می کنم.
[ سه شنبه 88/7/7 ] [ 12:15 صبح ] [ گویای خاموش ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |