تحلیل آمار سایت و وبلاگ نه صدایی نه سکوتی... - ترجمه ی زندگی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترجمه ی زندگی
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

به نام خدای رحمن و رحیم

سلام

---------

کمی پیش همین‌طوری که داشتم دستامو توی روشویی می‌شستم، سرم بالا بود و توی آیینه خیره شده بودم به چهره‌ای که یهو حس کردم چقدر آشناست و چقدر غریب... شاید دیگه فقط چشماش و نگاهش برام آشنا بود.. بازم جای شکرش باقی‌ه..

یه لحظه حس کردم کاش می‌شد مثل توی فیلما، همین‌طوری که بازیگر فیلم توی آینه نگاه می‌کنه، یهو چند سال بگذره و چهره‌ی توی آینه چندسالی (نه هم خیلی زیاد..) پیرتر بشه... آهی بکشه.. شایدم لبخندی از روی رضایت.. بعد شیر آب رو ببنده و...
و نور صحنه کم و کم‌تر بشه...

بازیگر سریال پرتکرار زندگی حالا داره قدم می‌زنه.. اما دیگه خودشم نمی‌دونه در زمان حال سیر می‌کنه یا آینده...

موسیقی متن فیلم هم داره پخش می‌شه.. گوش کن...

دل به غم سپرده‌ام در عبور سال‌ها
زخمی از زمانه و خسته از خیال‌ها..

چون حکایتی مگو رفته‌ام ز یادها
برگ بی‌درختم و هم‌مسیر بادها

نه صدایی، نه سکوتی، نه درنگی، نه نگاهی
نه تو را مانده امیدی نه مرا مانده پناهی

نیش‌ها و نوش‌ها چشیده‌ام
بس روا و ناروا شنیده‌ام

هرچه داغ را به دل سپرده‌ام هرچه درد را به جان خریده‌ام
در مسیر بادها

هرچه داغ را به دل سپرده‌ام هرچه درد را به جان خریده‌ام
در عبور سال‌ها..

نه صدایی نه سکوتی نه درنگی نه نگاهی...

دانلود...
(موسیقی فعلی وب هم همینه)

----------

پ.ن. پست مرتبط:

 آشنایی نا آشنا...


پ.ن.2.

این‌روزا یا من خیلی زودرنج و دل‌نازک شدم یا..
در زودرنج شدن خودم که شک ندارم، اما روزگار و آدماشم...

تازگیا واشر چشمام خراب شده! . . .


[ دوشنبه 91/11/23 ] [ 10:40 عصر ] [ گویای خاموش ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در ترجمه به مشکلی که بر می خورم، آن قدر با کلمات دست و پنجه نرم می کنم تا سرانجام پیروز شوم. در ترجمه ی زندگی ام اما... نمی دانم... پیچیدگی متن زندگی متحیرم کرده... متنی آن قدر گویا که لحظه لحظه اش را حس می کنم، و آن قدر خاموش که پی بردن به معانیش بصیرتی می خواهد که ندارم... اما می دانم نباید تسلیم شد؛ باید «زندگی کرد» تا بتوان ترجمه اش نمود... باید به جایی رفت که حیات به معنای واقعی درش جریان دارد... پس به کوچه باغی از زندگی پناه می برم و از آرامشش، زیبایی اش و سادگیش مدد می گیرم، و «زندگی می کنم»؛ شاید روزی گوشه ای از این متن پیچیده را فهمیدم...
امکانات وب


بازدید امروز: 153
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 290137