سلام ... يني مي گي بي ادبي بنويسم؟ :پي / خب الآن با اين حرفت هم ازم تعريف کردي و هم همزمان فوشم دادي :پيييي يني مي گي ادبي که مي نويسم خيلي ضايع س و ننويسم ديگههههههه؟ q:pPpP: / اي بابا، ببريدش بيمارستان خو..

سلام ... حالا چند کيلومترشو يادم نيست، اما منم شنيده بودم اينو. / نوه عمه، حالا که فکرشو مي کنم مي بينم وصفش توي نوشته نمي ياد، يني چه طور بنويسمش خو؟ :)) خب، يه پسربچه ي خيلي بامزه؛ با حرکات و يه لحن خيلي دوست داشتني. امسال اول دبستانه. ديديد بعضي از بچه ها زيادي بزرگونه هستن؟ خب من ازون بچه ها خوشم نمياد چون به نظرم بچه بايد بچه باشه! اما اين خيلي باحال بود، هم به معناي واقعي بچه بود و بچگي مي کرد، هم درعين حال يه جور جنتلمن بامزه اي بود! :)) .. فکر کنم دفعه قبل که ديدمش پارسال عيد بود که تازه چيز خاصيم ازش يادم نيست؛ اينا اهواز نيستن و معمولاً سالي يه بار عيدا مي بينيمشون؛ رو اين حساب امسال که ديدمش خيلي برام تازگي داشت.

سلام ... تونستي برسوني؟ :)) / دقيقاً چي کثيف شده بود؟ خونه زندگي؟ ديگ و قابلمه ها؟ سر و لباس خودتون؟ چي؟ :)))

سلام ... ممنونم گلم :) .. نتيجه هم مي ده ان شاءالله..

نمي دونم والا، من از همون اول ديدمشون خو..

ههههههه! دايي جان 8 تا نوه دارن (از چهار فرزند). يه دبيرستاني، يه راهنمايي و يه دبستاني سه تا نوه ي بزرگشون هستن.. بعد از اون 5 تا بچه ي قد و نيم قد! :) (از حدود 3-4 ساله بگير تا 1-2 ساله) .. تو خونه ي ما معروفن به مهدکودک دايي مرتضي! :))))

از همون اول همش ثبت شده بوداااااا.. خودم کامنتتو داغ داغ خوندم..

سلام ... خوش اومدي خانوم :) پيرو پبامک و اينا، عيد شما هم مبارک :)) .. لطف داري شوما خيييييلي زياد.. الهي آمين :) بازم ممنون :)

سلام ... هه هه، پس يادم باشه تا آخر سال هميشه کنارت راه برم که پولايي که گم مي کنيو خودم پيدا کنم! :-> / ممنون گلم، همچنين شوما :)

سلام ... خب پس بنويس :) / واه؟! پس تکليف اونايي که به حضور شوما معتاد شدن چي؟! )):)/ دو ديقه که خوبه، من که تا دو روزه بعد از عيد هم دارم کار مي کنم، با اين حساب فکر کنم تا آخر سال همش بشور بساب خواهم بود :))))

سلام ... ممنون گلم، بر شوما نيز مبارک :)

سلام خواهري :) / ممنون گلم، ايشالا مشکلات همه توي اين سال جديد حل بشه..

سلام ... ممنون گلم :) ان شاءالله :)

سلام ... ممنونم :) / خب اين حرف ها درست، اما کي مي گه هميشه همه مون خوشي هارو فراموش مي کنيم؟ کي مي گه حتماً خاطرات بد رو به خاطر مي سپريم؟ گاهي اين طور هم نيست، اما...

سلام ... ممنونم :دي / ما امسال سبزه نذاشتيم خودمون، در نتيجه يکي دو روز قبل از عيد خريديم، و خب دچار مرگ زودهنگام شد :))) بعد خود روز عيد هم داداشم رفت که دوباره بخره، ديگه نبود.