• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : خوشمزه اما غريب...
  • نظرات : 5 خصوصي ، 49 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا
    سلام
    منم غذا درست کردن رو از خوردنش بيشتر دوست دارم
    يعني شايد غذايي باشه که دوست نداشته باشم بخورم اما از درست کردنش خوشم بياد.
    اما اين آبجي بزرگه مياد وسط دخالت ميکنه
    :دي
    البته چندباري ميشه که غدا درست کردم و يه چيزش کم بوده
    :دي
    نمک که هميشه کم بوده.‏ بعضي وقتا هم روغن.
    اگه تنها باشم فقط غذا مي خورم تا سير بشم.
    اما اگه با کساني که دوسشون دارم مثل مامان و بابا و...‏ باشم تا اونا سر سفره نيان بهم غذا نميچسبه ‏:‏)‏ و اون غذا برم لذت ديگه اي داره
    راستي شما که مي خواستين قيمه درست کنيد.‏!‏
    ولي آشتون هم خوشمزه شده انگار.‏ تزئيناتش که قشنگه
    :‏)‏
    و خدا موبايل را آفريد تا من اول بشم.‏ ‏
    :دي
    بقيه نظرات انشاله پشت کامي که رسيدم ‏:دي
    نمي دونم چرا فکر ميکنم يه روز دير کردم‏!‏‏!‏
    کاش ‏?امروز ‏،?بيست و سوم بود.‏! ‏?26‏ ا?متحان ‏ دارم
    اما ‏ اگه دير کردم چرا خانم ترانه اول نشدن
    ؟:دي

    پاسخ

    سلام
    منم هر چند وقت يه بار که داداشم بخواد شام مهمونمون کنه هي سرک مي کشم مي گم اين کارو کن اون کارو نکن :دي
    خيليم بدش مياد!
    دست خودم نيست خب :(
    :دي
    هههههيييي، ترانه که فعلاً نتش پکيده! هههييي :(
    وگرنه عمراً که جايزه ي اولي ه اين پست به کسي ديگه مي رسيد :دي