• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : ترجمه ي زندگي!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 11 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حس 
    بالاخره تو هم داري حس غريب ميشي..
    برايندي از تعداد کثيري احساسات غريب...!
    گويا..

    چقدر دلم اين روزها گريه مي خواد و بارون و پنجره...

    دلم چقدر اين روزا دعا مي خواد و مشهد الرضا...

    چقدر اين روزها خوشحالم که «ميگذرد»...

    گويا....
    ميگن هنگام درداي کوچيکه که آدم غر ميزنه..دردهاي بزرگ ادمو خفه مي کنه...

    خيلي وقته خفه ام....خيلي وقته!

    پ.ن1: قند عسل ميگه هيچ دقت کردي توي حرفات خيلي زياد ميگي «گويا»؟!؟!
    بد آموزي داره نشستن با تو گويا جان!

    گوييا خيلي بهت علاقه مندم که تو جمله هام گويا زياد يافت ميشه!
    :دي
    پاسخ

    سلام
    منم همونايي که گفتيو ميييييييي خوام! :"(
    احساس خفگي رو خوب اومدي :"(
    البته خدا نکنه..
    :"(
    مي گم چرا نوشتي پ.ن1، اما ديگه شماره ي دو نذاشتي؟ :دي
    نااااااااازي! قندعسل! خيالت راحت، مي دونم اون هم اسم من نيست :دي خو عکسشو ديدم ديگه :دي
    خيليم خوب آموزي داره نشست و برخاست با من!
    تکيه کلام زيبايي داري! بهت تبريک مي گم! :)
    :دي