• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : پرت و پلاهاي يک خاموش...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آيس 
    هاي..
    اجازه ؟
    ميخواهم كمي بگويم ...
    براي دل تنگ تو ، يا براي دل تنگ خودم...نميدونم ولي كلا ميخواهم بگويم...
    اول بگم اين پارسي بلاگ چه باحال است.
    دوم اينكه گوياااااااااااااااااااااااااااااااا
    بهد اينكه اين پيله ي پروانه هه چقدددر زيبا بيد.
    بهد اينكه حتي ذره اي از مدرسه رفتن خوشم نمياد.دوس دارم زودتر بپرم .... بشم.
    بهد اينكه گويا خو اين خاموش و بردار يهو.... :پي!
    بهد اينكه خب جانم...
    اين نيز بگذرد...(انشالله به خير بگذرد)
    بهد اينكه ...مگه خدا ما رو تنها ميذاره آيا؟
    مگه تا حالا تنهامون گذاشته آيا؟
    پس چرا ميترسي كه تنهات بذاره خو؟!!!
    اوهوم...يه چي ديگه...
    موفق باشي مادر..

    پاسخ

    سلام ... بفرما گلم، هرچي دوست داري بگو، خوشحال مي شم :) ... پارسي بلاگ از چه جهت باحاله؟! اصلاً جملت کنايه داشت؟! هوم؟! (الآن علي آقا مي ياد مي گه کي منو صدا زد؟! :دي ) ... ترانهههههههه! قشنگي از خودتونه! :دي اما کاش زودي اين پروانه هه از تو پيله دربياد! اون طوري قشنگ تر مي شه! :( ... بهد اين که دوست داري زودتر بپري ... بشي؟! اين ... رو زود پر کن ببينم! :دي ... بهد اين که خو اين تازه خاموشيم بود! :پي ... بهدم اين که.. نه، خدا هيچ وقت تنهامون نمي ذاره... اتفاقاً اون جمله رو سعي کردم ننويسم! يعني اول حواسم بود، اما قاطي کرده بودم اومد توي حرفام... قربون خدا برم که هيچ وقت تنهامون نمي ذاره :"( ... تو هم موفق باشي گلم... التماس دعااااااااااا