• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : ديروز.. امروز.. فردا...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 12 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    به نام خداي فرشته ها
    سلاممممم
    به به ميبينم كه كله سحر پاشدي آپ كردي (چراتوشكلكات بوس نيس..من هميشه فك ميكنم هس اما انگار نيس)
    از پ.ن ها شروع ميكنم:
    آنه جوون(جون نه جوون يني جان نه جوان) تولدت مبارك باشه
    حرفت نمياااااد؟
    ميگمااااااا حالا چرا دو ساعت دست ميسابي تا يكي از دره بياد و آخرشم در و ديفال رو سرو كلت خراب شه؟چ كاريه خو؟
    چ كارا ميكنه اين نيماهه
    بزا رو حرفاي دكي انديشه كنم...
    خو از ديروزيام كه حالا تجربه كسب نكنم ب باد فراموشي ميسپارم ديگه حسرت چرا؟
    امروزمم ك ازش استفاده ميكنم تازه خوشم ميگذرونم البته اتلاف نيستاااااا...در آينده ميشه يه عالمه خاطره كه ميشه ازش درس گرفت...يني اگه امروز ديروز باشه ميشه فردا و فرداها(در اين جمله تفكر كن گويا...من كه بي تفكر يه چي گفتم حالا...ولي همينم ميدونم معني داره...باور كن)(اوااا...شكلك بدجنسم نداري كه)
    فردامم ك هنو معلوم نيس واس چي بترسم ازش؟ب اين اميد نشستم ك يه اتفاقاي خوش خوشكي بيوفته

    پاسخ

    سلام گلم... اون شعر، به خصوص اون قسمت شديداً مورد علاقه ي من ه.. و البته به طرز تلخي دوسش دارم :( ... ممنون از تحليلت گلم، قشنگ گفتي :) ... شکلک هم بوس رو دارم، اما به يه شکل ديگه! رديف پايين، از سمت راست شکلک هشتمي رو ببين! :) شکلک بدجنس رو هم چرا تا حالا فکر مي کردم دارم؟!! خب انگار ندارم ;)