• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : با همه ي بي سر و ساماني ام...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 8 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام خانومي

    حال و احوال؟

    ببخشيد دير دير بهت سر مي زنم ... جات خالي همشريهات اين چند روز تعطيلي مهمون بودن خونه مون ... نقشه كشيدم براي عيد باهاشون بياييم اهواز ... دعا كن جور شه ...

    چقدر من غزليات بهمني را دوست دارم ... پارسال كه اومده بود اصفهان جلسه ي شعرخواني را رفتم ... يه غزل توي اون جلسه خوند كه از اشعاري بود كه در اصفهان سروده ... يه بيت داشت در مورد همسرش بود ... مثلا توي اين مايه ها كه همسرم آيينه دار همه ي آيينه هاست ... حالا بيت دقيقش را يادم نيست فكر هم نمي كنم منتشر شده باشه هنوز ... اما من كه خيلي لذت بردم ... كلا شاعر خيلي خاكي و صميمي هست براي همين صميميت در غزل هاش موج مي زنه ... خدا ناصر عبداللهي را هم رحمت كنه ...

    راستي يه شعر از خودت بنويس ديگه ... توي حال و هواي كنكور معمولا آدم شاعر ميشه :دي

    زود باش ... دست خودت را رو كن!

    پاسخ

    سلام... وااااو! به سلامتي! توروخدا امسال ديگه جور کنيد و تشريف بياريد! پس ديگه برم تو کار فرش قرمزه! ;) ... شعر از خودم؟! واي نه فعلاً سرتون رو با همينا گرم کنيد، معرهاي من خوندن ندارن! :پي ... نه خدايي اين چند وقته يه کم بي رحمي به خرج دادم و اين تيپ احساسات رو موقتاً سرکوب کردم! :( اماااا از اون جايي که نمي تونم عين بچه ي آدم آروم بشينم سر درسم، هنرهاي(!) ديگه ايم گل کرد که ان شاءالله بر آنم تا بعد از امتحان در همين مکان به نمايش بگذارم!! سووووووووووت!