• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : چهار فصل در يک روز!
  • نظرات : 11 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پياله 
    سلام
    باگرما بهتر کنار مياما، ولي دلم زمستوووون ميخواست! شايد مثه بچگيام نشد، اما امسال يه گوشه دلمو گرفت :) شکر خدا...
    زادگاه ماه منم دقيقا همينجوريه!بخصوص زمستوناش! (البته تا 5سال قبل که اونجا بودم! :( )
    + ميگم مشکل "بيات" خان سره هزارتاست؟! ميخواين بيايم هرکي يه گوشه اش رو تقبل کنيم، آره؟ ؛) خب من چون کم پهنام کلا، من 20 تام! :دي
    پاسخ

    سلام ... من با سرما بهتر کنار ميام! يني در واقع با گرما هم مي تونم کنار بيام، که اگر نمي تونستم چه طور مي خواستم توي اهواز زندگي کنم؟ :دي اما خب زمستون رو خيلي خيلي مي دوستم! / بله خداروشکر :) البته من که به شخصه سهم چنداني از سرماهاي امسال نداشتم خب :( // زادگاه شما که.. من زمستون تاحالا اونجا نبودم، اما يه سالي پاييز بودم، بعد خب واقعاً آدم قاطي مي کرد اصن! :دي هواي سررررد، بعد آفتاب داااااااغ! :)) البته اونجا خب خاصيت آب و هواي کويريش ه، اما اهواز با اين که کويري نيست اما توي اين فصل تکليف هوا با خودش معلوم نيست اصن! :)) // در مورد بيات خان، چي بگم والا، آره فکر خوبيه! :)) ... اختيار داريد، حضورتون هزارهزار بار ارزشمنده :)