وبلاگ :
ترجمه ي زندگي
يادداشت :
صدامو داري؟
نظرات :
3
خصوصي ،
20
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
دکترکلپچ!
خاطره چندش گربه اي هم بگو..
گربه هه چقدددددد جالب بوده ها...گرچه ديدنش سخته ...اين که کنارت بميرن ...ولي خيلي جالبه اونوخ ميگن گربه وفا نداره
پاسخ
سلام ... هوووووم، اول بايد يه اصلاحيه براي متن بگم (حال ندارم تو پست بنويسم، همين جا مي گم)؛ اين که دوباره از مامانم پرسيده و فهميدم از دو موردي که گفتم پيش اومده، فقط يه موردش گربه هه دم مرگش دور مامان چرخيده و بعد مرده. اما مورد دوم (همين خاطره ي چندش) گربه هه چيزيش نبوده، اما مردنش به اين خاطر بوده که: مامان تو اتاقي که دري به حياط داشته خوابيده بوده، بعد احتمالاً گربه ي بخت برگشته مي ره پيش مامان که لابد توي رختخواب گرم و نرمش بخوابه؛ مامان که خبر نداشته، فقط تعريف مي کنه که بيدار شدم ديدم يه گربه زير بدنم (فکر کنم بازو) له شده! :|||| دونخطه هوووووووووع! :| ... حالا له شدن نه اين که دل و روده ش بزنه بيرون هااااا، اما خب بازم چندش بوده :| // پس در اين مورد مي شه گفت گربه هه به قتل رسيده نه اين که خودش مرده باشه! :دي بهرحال لابد مامانو دوست داشته که رفته پيشش خب :)) مامان هم زده لهش کرده، همين! :))))))