:دي / واااااااااااي آره! معلم خصوصيم بشو! :)) (خانوم اجازه کي زنگ تفريح مي خوره؟ :پي)

کلاً اين طوره، هرچند وقت يک بار روحت يه مدت مياد تو خوابم :دي معمولاً هم حضورش رو بهت اعلام کرده م :)) / نه خب توي خواب که دکتري نبود :))) / آرههههه، تازه اگه بچه خوبي باشه مي برم کلپچ هم بهش مي دم :پي .. تازههههه، خودمم بار اولي بود که خونه اين دوستم مي رفتم :ديييي يني تران، واقعاً به هرچي فکر مي کنم مي ياد تو خوابم؛ مثلاً همين دوستم بيش از يه ساله اومدن اهواز (قبلاً شهر ديگه اي بودن)، بعد يه مدت هي مي گفت همو ببينيم و يه روز بيا خونه م و اينا، که خب اصلاً فرصت ديد و بازديد دست نمي داد. بعد دفعه پيش که تهران بودم، اس زد که دلم تنگ شده و اينا، و من که خودمم دلم مي خواست ببينمش شديداً حس بي معرفتي بهم دست داد که به جز يک بار اونم کوتاه ديگه نشده ببينمش. بعد خب اين دوستم و يه دوست ديگه که بعد از ليسانس مزدوج شدن (با هم نه ها :دي مي دونم جمله م کژتابي داشت :دي) و هردوشون بچه دار هم شدن، دوباره به درس رو اوردن و امسال با همديگه ارشد قبول شدن، آموزش يوني چمران :) بعد خو هردو دوستاي نسبتاً نزديکم بودن. اون روز که اس زد بهش گفتم ايشالا از تهران که برگردم يه روز ميام يوني پيشتون؛ که نشد برم :| بعد چند شب پيش داشتم فک مي کردم که من دوباره هم دارم مي رم تهران و هنوز نرفتم پيش اينا :| اين شد که يهو خوابشونو ديدم :))) فقط نمي دونم تو اون وسط چه کار مي کردي :پيييي /// هههههههههههه روسريتو چشم زدم؟! :دييي

عليک جييييييييييييييييييييييغ! :)) // يني اين قدر خوابم داغون بود که مي خندي بهم؟ :دي / تازه خبرررررررررر نداري! توي خواب شب بعدشم بودي! مي خواستم توي پست بنويسم، ديگه ننوشتم؛ بذار همين جا بگم! :)))) خواب ديدم يه مهموني اي بود خونه ي يکي از دوستاي کارشناسيم که بروبچز اون دوران اون جا بوديم، بعد اونوخ تو هم بودي!! :)))) حالا خود خواب زياد يادم نيست، اما يه جاييش داشتم روسريمو مرتب مي کردم، تو دلم (شايدم خطاب به خودت) گفتم خوش به حالت چقدرررر هميشه روسريت خوب و مرتب مي ايسته! :دي .. واي تران آخه خبر نداري، اين فکري ه که توي بيداري هم هروقت مي بينمت هميشه مياد تو ذهنم!!! :دي // تاااااااااااااازه، همين دييييييييشب هم يه خوابي بود که يه جاييش تو هم بودي!! دقيقاً صبح تو فکرش بودم که به خاطر بسپرم امروز بيام بگمشااااا، اما يادم رفت! :( :دي / واي تران، دور جديدي از خواب هاي ترانه اي شروع شده! :)))) // اتفاقاً خودمم همين تعبير دکتري اومده بود توي ذهنم :سوت اما مشکل اينه که مشهد اصن رشته منو نداره که! :دي .. بعدشممم، قبولي اي که توي خواب باشهههه، شيرينيش رو هم مگه به خواب ببيني! خخخخخخخ

سلام ... خو حالا شماره 2 هم اضافه کردماااااا.. :)) // پيشنهادتون رو ابلاغ مي کنم، تا ببينيم چي مي شه :)) ... هوم؟ هيچي بابا بي خيال ;)

سلام ... چيز زيادي که ننوشته بودم، اما خب، بله که مي شه :)

سلام ... اوهوم.. / ممنون.

چقده قشنگ :) .. واي يه جاهاييش چقده تند مي زنه، سرگيجه گرفتم! :)

هوم.. (:(

خب آره با آي دي ام سرعت دانلود مي ره بالا. / کاش بشه بعدازظهر که ترافيک زياده با ماشين خودت نري. البته اگر ماشين همراهت باشه خو نمي شه کاري کرد. چه خبر؟ فارسيش رو شروع کردي؟ / اوهوم ايراني ه، ما که مث شوما ماااااااالتي لينگوال نيستيم ;)

سلامممم :) ... همينو بگووووو! دکترش بو مي ده :پييي :فراااااااار // چي بگم والا :دي

سلام :)