وبلاگ :
ترجمه ي زندگي
يادداشت :
شيشه هاي عينکم، مه گرفته است..
نظرات :
2
خصوصي ،
13
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سياه؟سيا!
اهوم خوش اومدم. نه اينکه شما زياد به اون کلبه ي درويشي ما سر ميزني. ديگه گفتم منم يه بار بيام سر بزنم
...
آره اهوازيا برخوردشون بد نبود. اما فلافلاشون بدمزه بود گرون هم بود. ساندويچاشون هم همينطور.
رفتيم لب کارون و ميدان امام و اون دوتا پل بزرگه رو هم رفتيم ديديم.محو توجه بوديم با لباس سربازي.
دختراشون همه قد کوتاه بودن اهوازيا و پسراشون خوب بود هيکلشون.
حالا منکه چشممو درويش کرده بودم ولي به دلم موند يه دختر ببينم قدش بالاي 1.5 متر باشه.
ديگه هوا هم گرم بود.
ديگه توبه کردم بيام اهواز
و البته تازه حرف اون شاعر رو بيشتر فهميدم که مي گفت:
خوشا ياسوج و اون آب و هوايش
مثلا گويا شما که اون دنيا تشريف مي بري جهنم حداقل بيا ياسوج دمي در بهش سير کن که نا کام از دنيا نري
پاسخ
سلام .. هوم؟ چي مي گه؟ دونخطه کسي که خودشو زده به کوچه علي چپ! :پي // ميدان امام؟! منظورتون بازار امام نيست احياناً؟ // هوم؟ خو کوتاه يا بلند من تا حالا متوجه فرقي بين قد دختراي اهوازي با جاهاي ديگه نشدم.. خب من خودم يه کم از 1.5 بلندترم.. خخخخخ // چه ماهي اهواز بوديد؟ تازگي؟؟ اگه اهواز جهنم ه، خو ياسوج هم که مي شه ذم حرير (املاشو بلت نيستم! :سوت)