• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : قطار مي رود آهسته روي ريل دلم.. (3)
  • نظرات : 9 خصوصي ، 36 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      
     
    همذات پنداري کردم باهاش

    اي تران
    يادته گول دادي با اولين حقوقت هشت ميليمتري رو برام بخري
    پاسخ

    چقددددددد خوشحالم که يکي مي گه همذات پنداري! آخه همه مي گن همزادپنداري..
    دونخطه يک ملانقطي! :)))))))))))


    آقا منم هشت ميليمتري مي خوام خو! :پي
    + رب 
    چقد خوب نوشتي...
    هق! کتابخونم کجايي؟ :ديييي
    حير سرم کوبيدم اومدم اينجا اما نمتونم بخونم همش بازي کردم از وقتي اومدم ..اه
    منم موافقم بريم از تران شيريني بگيريم
    p;

    هنو حقوق نگرفته ببخ!:))
    پاسخ

    سلام

    ممنون :)

    الآن کتابخونه اي؟؟
    شايد يه روز برم اون ورا، نمي دونم.. اما اين يکي دو روز جاهاي ديگه بايد باشم..

    خب بريم از تران شيريني بگيريم ديگه :))

    ععععععع من اين همه تنظيم کردم وقتي بيام که حقوق گرفته باشييييييي! :پيييييييييي
    خب به من چه، فعلاً شيريني بده بعد که حقوق گرفتي جبران مي شه ديگه :پي
    + پياله 
    قطار سواري (!) لذتبخشه برا من! هرچند که هربار که توي مسير خروج از زادگاه حسي بدتر و سنگين تر از شما اگه نداشتم، کمتر نبوده!!!
    هميشه تخت بالايي رو دوست داشتم؛ و هميشه خوابيدن رو! :دي
    ...
    و اينکه... اين چندتا جمله تون!...
    - "توي نماز، همين طور که کارهام توي سرم رژه مي رفتن...." ... هه هه! فک ميکردم توي اين مقوله تنهام! روم نميشد بگم! ؛) ...دقت کردين اگه چيزي رو کلا فراموشم کردين، سر نماز ياد آدم مياد؟ :دي
    - "موضوع فقط برداشت آدم ها از خودم نيست..."
    آره والا! اين روزا موضوع بيشتر برداشت آدم هاست از حساب بانکيشون! :دي (اين حرف سياسي نبودا! اصلا...)
    پاسخ

    سلام

    منم طرفدار تخت بالايي هستم! :))

    براي اون جمله ي اول:
    دونخطه خجالت! :پي اتفاقاً وقتي مي نوشتمش حواسم بود که دارم خودمو رسوا مي کنم :پي

    اوهوم.. خب واقعيته ديگه :|


    براي جمله ي دوم:
    دونخطه هوم؟ دونخطه ابرو بالا پايين
    :))
    يعني ممکنه شيريني و نهار و اين داستانا

    گلوم درد گرفتتت بابا
    پاسخ

    مگه تو هم ع رو تلفظ کردي که گلوت درد گرفت؟ :))

    خب چرا که نه؟ تازه بايد از تران شيريني حقوقشم بگيريم :))))
    آي پي عوض شده بود گفتم تهرانيا
    يه بار جمع شين شيريني قبولي بگيريم از تو و ترانه


    ديروز تو اتوبوس يه عرب جنوبي بود، ميگفتن از اول مسير با تلفن حرف زده، انقد بلند بلند حرف ميزددددددددد، همه شاکي شدن.
    از بس ع رو غليظ گفت گلوم درد گرفت
    پاسخ

    سلام
    بلي :)
    بعد بگو آي پي آشنا نميفته.. خو اهواز نيستم خو ;))

    موافقم، بريم از ترانه شيريني بگيريم! p;))

    ---------
    حالا البته همشونم اين طور نيستن که.. اما مي دونم چي مي گي.. :||
    گلوت درد گرفت يا گوشت؟ :دي
    به نام خدا
    سلام
    خيلى جالب قطارنامه هاتون رو مى نويسيد:)
    يه لحظه ياد رساله دکترى افتادم :دى
    گفتين اسم يکى از دخترا رساله بود؟ :)
    پاسخ

    سلام

    ممنونم لطف داريد.

    من ياد رساله ي عمليه (توضيح المسائل) افتادم :))
     <      1   2   3