• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : بدين مژده گر جان فشانم رواست! :)))
  • نظرات : 5 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    آخييييييي نازي:)
    خداروشکر که سالمه :)
    پاسخ

    :)

    جمعه اس زد که خيلي استرس دارم و اينا.. بهش زنگ زدم، همش مي گفت مي ترسم سالم نباشه.. هي گفتم نگو توروخدا اين حرفا چيه؟ بعدشم دکتره که باهات تعارف نداره الکي بگه سالمه!
    اما خب هي مي ترسيد مي گفت هرکار کردم برام سه بعدي ننوشت و فلان و مي ترسم! مي گفت اصن هي کابوس مي بينم سالم نيست!

    البته اين دوستم رو کلاً گذاشتن براي استرسا و فکراي اين مدلي.. همون زمون دانشگاه هم همين طوري بود، يني گاهي يه حرفا مي زد که اصن مي گفتم اين فکرا چه طوووووووور به ذهن تو مي رسه؟! :دي
    ديگه حالا ببين سر بچه که همه استرس دارن اين چه طوري بود..

    خداروشکر :)