• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : قطار، مي رود آهسته روي ِ ريل دلم... (2)
  • نظرات : 5 خصوصي ، 42 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رزي 
    من كاري به خوردن با دهن باز و بسته با صدا و بي صداي بچه ها ندارم...كلا همه حركات بچه ها قشنگ و شيرينه...اتفاقا بعضي بچه هاي 3 يا 4 ساله خيلي بانمكن...مث آرياناي ما...طريقه ي حرف زدنش مخصوصا و راه رفتنش...تازه دو سال پيش كه معلم بودم شاگرداي كلاس اوليم بعضياشون انقد ناز و بامزه بودن كه خدا ميدونه...يا مثلا بعضيا ميگن بچه هاي زير يه ماه زشتن و بي مزه...اما بازم بعضي بچه ها هستن كه حتي زير يه ماهگيم نازن...داداش كوچيكك روز اول تولدش برخلاف همه بچه ها كه قرمزنو بي مزه اين خيلي سفيد و ناز بود...از روز سوم كاملا عوض شد قيافش...اما اون قيافه روز اولش اصلا از خاطرم نميره...
    پاسخ

    سلام ... قربون آجي بچه دوستم بشممممم :بووووووس / آخي نازي آريانا که خيلي بامزه ست! يادمه وقتي تازه حرف زدن ياد گرفته بود، يه بار که خونه تون بود و با هم حرف مي زديم گوشيو دادي بهش.. ههههههه پلووووووووو بلو خونتون :دييييييي واي فري خودت از خودشم بامزه تر مي گي :دي / واي آره مبين هم اين طوري بود! روزاي اولش اصن يه چيز ديگه اي بود! بعدش عوض شد. البته حالاشم بچه مون خيلي نازه ها ;))