• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : دل داده ام بر باد...
  • نظرات : 12 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + همنساده پتروس اينا 
    جدي؟ يادمه يبار "نجف زاده" گزارش گرف ک اصلا همچين چيزي نبوده و اين فقط يه افسانه بود و اينا ولي نمدونستم برش داشتن ..

    برا همين تا شنيدي رفتي دستتو کردي تو ديفار که اسمتو جايگزين پتروس کنن؟
    حالا مثلا اسمتو نگفتي ريا نشه الان؟

    :))))))
    هههههه گوياي خاموش ! :)))) بانمک ميشه ها اسمت بره تو کتابا :)) بعد من هي پز ميدم اين ريفيق ماس
    پاسخ

    سلام ... اتفاقاً مي‌خواستم اينو هم بگم، ديگه گفتم طولاني مي‌شه.. اين‌که آره، اتفاقاً توي همون خبر، طرف (البته اين نجف زاده نبود) داشت مي‌گفت که از خود هلندي‌ها هم پرس‌و‌جو کردن و فهميدن که اين افسانه‌اي بيش نبوده، بعد مي گفت حالا چرا ما قهرمان‌هاي واقعي خودمون رو ول کرديم و چسبيديم به يه افسانه‌ي هلندي؟ // آهان اينم بگم: وقتي که خوب درباره ي درس جايگزين پتروس صحبت کردن، آخرش گفتن فقط يه ايرادي داره که توروخدا سال ديگه درستش کنيد! اونم اين‌که اومدن يه عکس (نقاشي) از مثلاً اون آقاهه کشيدن (اول بگم: انگار ماجرا يه همچين چيزي بوده که قبل از اشغال خرمشهر يا شايدم قبل از حمله به آبادان (خلاصه همچين چيزي نمي‌دونم دقيق) اين آقا رفته مردم رو خبر کرده.. ديگه ايشون يه مسافت خييييييلي زيادي رو توي بيابونا دويده و خودشو به مردم شهر رسونده و با خبرش نجاتشون داده و اينا)، خلاصه توي عکسه کشيده بودنش که داشته توي بيايون مي‌دويده، بعد دور و برش پر کوه بوده، در حالي که آبادان خرمشهر که اصصصصلاً کوه ندارن! :)) حالا شمال خوزستان کوه داره اما جنوبش که نداره.. خلاصه که قصه‌ي هلندي رو برداشتن اما يه کوچولو جغرافياي کشور خودمون رو رعايت نکردن :دي /// مي‌گم تا سرم شلوغ نشده اگه امضا مي‌خواي بيا بگير، ديگه بعداً شرمنده‌تون نشم :))