سلام
بالاخره تونستم تا آخر اين قسمت از فيلمنامه ي زندگيتو بخونم
"هيچ وقت فراموش نکن، اين که تو هم هر لحظه بازيگر مهمان زندگي کساني هستي که سر راهشان قرار مي گيري! پس در توقف کوتاهي که در زندگيشان داري، تأثيرگذار باش، بياموز، بخندان، دلي را شاد کن؛ و برو"
خيلي خيلي تامل برانگيز بود و بسيار زيبا...
من خودم هميشه سعي كردم لاقل اگه نتونم تاثيرگذار باشم(البته نهايت سعيمو كردم و ميكنم)
يه چيزي از زندگي كساني كه سرراهشون قرار مي گيرم ياد بگيرم و تو زندگيم ازشون استفاده كنم و حتي دلشونو شاد كنم...
گويا خيلي قشنگ مي نويسي...
واقعا غبطه ميخورم و گاهي هم حسوديم ميشه بهت...
صورتي باشي...
نههه يه وقت نريد بيشترش کنيدااا
مظورم اين بود شما که اااااين همه نوشتيد چرا از ديالوگ ها ننوشتيد. وگرنه حجمش که ميزانه ميزان بود:دييييي
بعدش من نميدنم چرا پارسا همش مخالف منه. پارسالا اينجوري نبود!! :پيي
هااا اووو نانچيکو رو وده مه!
پارسا زنونه يک (اي بابا :دييي. يعني پارسا رو ميزنيم. مثل خواستگار زنون)
وااااي. آخر سرمو به باد ميدم :(
*خيلي خيلي خوب! بود.
:ديييي
گويان: 555
هاوايي: نه خوب بود!
گويان: 555 555 555
هاوايي: خيلي خيلي بود
گويان: :)
اول سرم سوت کشيداااا :دي
ميگفتم بايد يه قانون بذاريم که هيچ کي پست طولاني نزنه، هيچکي هم بيش از 2 تا نظر نذاره!(وب منم منطقه آزاد کامنت گذاري ه)
آخه يعني چي الان بايد نيم ساعت بشينم اين همه پست و نظراتو بخونم!
چند باري وسوسه شدم که نظراتو لااقل نخونم. اما چه کنيم با اين حس فضولي!!!
.
خوندم :)))
موزيک پاياني فيلمتون منو کشته! :دييي
نفر آخر کي بود از کوپه رفت بيرون؟ چرا کوپه رو تميز نکرد؟
بعدشم اجازه ميدين يه ايراد بزرگ به نوشته تون بگيرم؟به هرحال من ميگم (مثلا شما گفتي نچ :ديي)
چرا اين متن، ديالوگاش کمه؟ بازيگرا پانتوميم بازي مي کردن؟ :پيي
مخصوصا اينکه آخرش باهاشون دست دادين و خداحافظي کردين. يعني باهاشون آشنا شده بودينو حرف زدين و .... فقط که آي کانتکت نداشتين! :دييي
خلاصه اينکه دفعه بعد بهتر و کاملتر بنوسيد. ايششش
اين شعره چقد قشنگه گويااااااااااااااا
قطار مي رود اهسته روي ريل دلممممممممم قطار مي رود اما خلاف ميل دلم :( موقع برگشت از مشهد اين حس خلاف جهتو دارم ! ديييييي: