تحلیل آمار سایت و وبلاگ آسمونی ترین احساسم! تولدت مبارک! - ترجمه ی زندگی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترجمه ی زندگی
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

به نام خدای رحمن و رحیم

سلام

------------

امروز از اون وقتایی ه که نمی تونم حسم رو توی کلمه بیارم...

از دیشب توی فکرشم اما هنوز نتونستم کلمه ای در خور برای حسم پیدا کنم...

آخه حسم این قدر باعظمت و زیباست، این قدر بزرگه، این قدر نگفتنی ه که...

راستش رو بخواید نه تنها من، که فکر کنم هیچ کسی نتونه  احساسش رو نسبت به این نعمت بزرگ الهی اون طور که باید و شاید بیان کنه...

آخه مــــادر آفریده ای این قدر آسمونی و الهی ه که بشر خاکی رو یارای وصفش نیست...

فقط می تونم خیلی ساده بگم..

 

مامان، تولدت مبارک...

 

این قدر دوستت دارم و عاشقتم که الآن چشمام پر از اشک شده...

مامان امسال دومین تولدیت ه که کنارت نیستم و فقط تونستم تلفنی بهت تبریک بگم...

امسال از پارسال هم بیشتر دلم گرفته، آخه دم اومدن حتی نتونستم باهات خداحافظی درستی هم بکنم.. توی شلوغی اون مهمونی، حتی نشد مثل همیشه از زیر قرآن ردم کنی... نشد مثل همیشه تا آخرین لحظات بوسه بارونت کنم...

 

مادر...
قربون بهشت زیر پات برم...
تا آخر عمرم قدم های مادرونه ت رو با چشم پذیرا هستم...

دوستت دارم..

آسمونی ترین احساسم!

تولدت مبارک


 


[ چهارشنبه 90/12/3 ] [ 6:45 عصر ] [ گویای خاموش ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در ترجمه به مشکلی که بر می خورم، آن قدر با کلمات دست و پنجه نرم می کنم تا سرانجام پیروز شوم. در ترجمه ی زندگی ام اما... نمی دانم... پیچیدگی متن زندگی متحیرم کرده... متنی آن قدر گویا که لحظه لحظه اش را حس می کنم، و آن قدر خاموش که پی بردن به معانیش بصیرتی می خواهد که ندارم... اما می دانم نباید تسلیم شد؛ باید «زندگی کرد» تا بتوان ترجمه اش نمود... باید به جایی رفت که حیات به معنای واقعی درش جریان دارد... پس به کوچه باغی از زندگی پناه می برم و از آرامشش، زیبایی اش و سادگیش مدد می گیرم، و «زندگی می کنم»؛ شاید روزی گوشه ای از این متن پیچیده را فهمیدم...
امکانات وب


بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 284473