وبلاگ :
ترجمه ي زندگي
يادداشت :
به سراغ من اگر مي آييد...
نظرات :
4
خصوصي ،
23
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فري
سلامممممممم
اوووووووووووووووووووووووووووووووووووول
اين الان بدون شرحه؟؟؟
يعني به سراغ تو اگر مي آئيم با همين ماشينه كه تو عكسه بيايم؟؟؟
يا با اين پسره بيايم؟؟؟
تار عنكبوت تو دستش چيكار ميكنه؟؟
خي گريه كن چرا خجالت ميكشي بچه جون؟؟؟
آها غروره نميزاره...
حالا ميخواد يه گريه كنه واس ما دو ساعت ادبي گونه نوشته ايييييييييش
اتفاقا خيليم انرژي داريم آخر ترم...خدايييييييي 4 ماه رو ول ميكنيم نميخونيم ميچسبيم به 4 روز آخر مونده به امتحان...همچي خودمو ميكشييييييييييم كه 4 تا كتابو در عرض 4 روز تو مخمون كنيم...
اعياد شعبانيه بر تو و دوستان ديگر مبارك باشد...
صورتي باشيد..
پاسخ
سلام
نه آبجي، يه شرح کوچيک داشت هاااا :دي
:دييييييي
مي شه هم..
هيچي، بعد در گوشت مي گم :چشمک
واه؟ تار عنکبون چيه؟ :)
شيشه اي ه که ترک خورده و هر لحظه خطر ريختنش هست...
:ديييييييي
خدايي رشته ي ما طوري ه که در طول ترم هم کلي کار داريم، آخرشم به هر حال اين قدري کار و درس و پروژه هست که انگار تا حالا کاري نکرديم!
پس اون 4 ماه انرژي در طول ترم رو هم نداريم.. :(
(ترانه و حس؟ زود باشيد بياييد حرفمو تأييد کنيد.. :دي)
عيد تو هم مبارک باشه گلم
بوس :)