آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم ور تو بگوييم که ني، ني شکنم شکر برم آمده ام چو عقل و جان از همه ديده ها نهان تا سوي جان و ديدگان مشعله ي نظر برم آمده ام که ره زنم بر سر گنج شه زنم آمده ام که زر برم زر نبرم خبر برم گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن گر ز سرم کله برد من ز ميان کمر برم اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم آنک ز زخم تير او کوه شکاف مي کند پيش گشادتير او واي اگر سپر برم گفتم آفتاب را گر ببري تو تاب خود تاب تو را چو تب کند گفت بلي اگر برم آنک ز تاب روي او نور صفا به دل کشد و آنک ز جوي حسن او آب سوي جگر برم در هوس خيال او همچو خيال گشته ام وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم اين غزلم جواب آن باده که داشت پيش من گفت بخور نميخوري پيش کسي دگر برم
سلام
با همون اس ام اس اولش من يادم اومد نسيرين رو.
خدا رو شکر.
هر کي ندونه ما ميدونيم که شما چقدر براش نگران بودي. آدرس وبلگتونو بفرستيد بياد بخونه. واسه روحيه شم خوبه.
بازم خدا رو شکر:)
--------------------------------
اينجا به من کد 0004 داده. سه تا صرف داره هااا. شما جايزه نميدي؟ اونور واسه سه تا صرف دارن دست و پا ميشکونن.بعضياا دورغم گفتن هوم