• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : مشق ِ عشق...
  • نظرات : 5 خصوصي ، 33 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    + رب کچلهههه 
    ايش!
    کامنت عکس دار ...
    نه ! کي گفته دلم خواس؟!!! نهههه!

    ميلاد مبارک...
    انشالله که نظري بکنن به حق اين روز عزيز..
    پاسخ

    سلام
    :دييييي
    بر تو نيز مبارک گلم..
    ان شاءالله...
    ...
    به نام خدا
    سلام
    ميلاد حضرت علي عليه‌السلام و روز پدر مبارک :)

    پاسخ

    سلام
    ممنونم، بر شما نيز مبارک باد.
    به نام خدا
    سلام
    خانم حس غريب، خودتون بحث سن و سال رو شروع کردين. هم اينجا هم اونجا :دي
    پاسخ

    سلام
    اوکي فعلاً ديگه همه بي خيال سن و سال بشيم :)
    + حس غريب 
    گويا جان !
    ( همون شکلک معروف خودت!!)

    حالا در ملا عام ميتونستي روي سن و سال من بحث نکنيااااا


    پاسخ

    سلام
    واه!
    :ابرو بالا ابرو پايين
    حالا 60 سالت شد 59، مگه چيه؟
    :ابرو بالا ابرو پايين
    :دي
    به نام خدا
    سلام
    نه اين :( شکلک، کنار :دي براي خودم يه معني ديگه داره :دي
    ديدين مثلاً به بعضي‌ها چيزي مي‌گين، بعد ظاهرشون رو ناراحت نشون مي‌دن و بعد يه هو مي‌زنن زير خنده. :دي
    اينجا هم منظورم همون بوده .
    نمي‌دونم نکنه از اين دو تا نمي‌شه اون حالت رو برداشت کرد؟
    :دي
    ولي نه به نظرم من مي‌تونستم آدم شيطوني باشم. از در رو ديوار هم بالا برم. اما قسمت نشد و من مظلوم شدم :دي

    پاسخ

    سلام
    :دي
    شکلک مرکب! :پي
    + رب 
    "مدت هاست دلم مي خواد توي خيابون، بيابون، کوه، چه مي دونم يه جايي، بدوم و دااااااااااااااااد بزنم!"
    يموقع هايي انقددد اين حس ميگيرتم!
    شنيدم تو يکي ازين بلاد هاي(!) همساده .. يه مکان هايي هس (مث اينجاهايي که برا بچه ها ميذارن تشک هاي بادي و فنردار و اينا که بچه ها روش ميپرن و جيغ ميزنن و ذوق ميکنن ...)براي بزرگاس و کاملا رايگان... پاشو بريم يسر جيغ و داد کنيم برگرديم!!

    .................
    چقدر اين آپ جديدت حس خوبي داره :)
    پاسخ

    سلام
    ايول پس بزن بريم! :پييي
    -------
    ممنونم :)
    پس ديگه تا مدت ها از آپيييييليز خبري نيست ديگه؟ :پي
    با تشکر، ستاد بي جنبه ها
    :پي
    مي دوني ترانه از کجا يهو رفتم توي حال و هواي اون روزامون با بچه ها؟ :دي
    آخه يهو يادم اومد يکي از دوراني که اون نوع کل کل رو با پسرا داشتيم با اون بچه ها بود :دي (همون پسرا شيرن و همون دخترا گل لاله و اينا :پييي )
    يهو رفتم توي خاطرات اون دوران...
    ههييييييييي روزگار... باورم نمي شه حدود بيييييييست سال از اون دوران گذشته! :| (20 رو ميانگين گرفتم، چون از يکي دو سال قبلش رو يادم مياد توي اون جلسات تا چند سال بعدش..)
    يادمه يه زموني خاطراتمون برمي گشت به مثلاً فوقش 7-8 سال پيش، و برامون جالب بود که مامان باباها مي گفتن مثلاً 20 سال پيش فلان و اينا.. حالا خودمونم...
    ههههييييييي مي بيني تران...
    + حس غريب 
    نه نمي تونم يعني نمي تونم!
    چه تفسير فيلسوفانه اي!
    ميدوني که مچ درد دارم بعد جمعه واليبال بازي کردم! ديروز دستام له له بود
    اون نمي تونم از اينجا مشتق مي شد

    پاسخ

    سلام
    آهان :دي
    واااااي گفتي مچ...
    امان از اين مچ درد..
    به به، واليبال هم که جون مي ده براي آدمايي مثل من و تو با اين مچامون :دي
    مراقب خودت باش بچه جون :) (از ديروز که دريافتم يک سال کوچيکتر از اوني هستي که در ذهن داشتم، ديگه برام شدي همون بچه جون :پي )
    آخييييييييي، ني ني حس :دي
    + الي 
    سلام
    کلا مرور خاطرات خيلي قشنگه ممکنه اتفاقاي تلخي يادآوري بشه اما قشنگه .
    منو بچه هاي محلمونم تابستونا کلاس قرآن رامينداختيم هر روز تو خونه يکي نوار قرآن ميذاشتيم ، ترتيلو تمرين مي کرديم منم چون از همه بزرگتر بودم ممهلم بودم .
    هي يادش بخير چه دفترو دستکي داشتيم براخودمون .

    پاسخ

    سلام الييييييي
    :)
    آخي نازي!
    يادش به خير اون روزگار
    فصل قشنگ کودکي
    عروسکا زنده بودن
    قبيله اي عروسکي
    يادش به خير اون روزگار
    فصل بهار و اطلسي
    هنوز تنم پر نبود از
    حس غريب بي کسي
    قلبا از آهن نبودن
    رفيقا دشمن نبودن
    دنيا پر از قشنگي بود
    سکوت ماه و پشت بوم
    قصه هاي نيمه تموم
    خواباي خوب رنگي بود...
    ههههههيييييي روزگار...
    به نام خدا
    سلام
    يعني الان که من 25 آذر بدنيا اومدم، خيلي شيطونم :( :دي؟
    پاسخ

    سلام
    :متفکر!
    :دي
    بعدشم اون شکلک ناراحت چي ه؟ مگه شيطنت بده؟! واه!
    + حس غريب 
    سلام
    خدا حفظ کنه اين معلم مهربون رو برات
    و انشالله بهش سلامتي و عافيت بده
    :)

    دلم ميخواد بنويسم بيشتر ولي نمي شه
    پاسخ

    سلام
    ممنونم، خدا همه ي معلم هاي مهربون و همه ي والدين گل رو براي همه مون حفظ کنه الهي، و هميشه صحيح و سالم و خوشحال سايشون بالاي سرمون باشه :)
    :)
    اگر چيزي مي خواي بگي که نمي توني، کامنت غيرعمومي رو براي همين گذاشتن :دي
    :)
    بازم ممنونم
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ شنبه 13 خرداد 91 نوشته (مشق ِ عشق...) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام
    ممنونم
    + رز 
    سلام
    بخشي از جلسه قرآن كودكي رو قبلا تعريف كرده بودي اما نه با اينهمه جزئيات و شيطنت ها...
    ياد جلسات خياطي مامانم افتادم كه خانوما ميومدن خونمون و مامان بهشون خياطي ياد ميداد
    منو داداشمم با بچه هاي ديگه بازي ميكرديم و البته كليم شيطنت البته من زياد نه ولي داداشم خيلي خيليييييييييي شيطون بود
    يادمه تو همون كلاس خياطي يه لاك پشت داشتيم مياوردو دهنشو بزووووووور باز ميكرد و زبونشو ميگرفت با دستش بعد همه ي خانوما از شدت تعجب دهنشون واااااااا مي موند!
    .
    پ.ن:گويا؟حالا من يه چي گفتم تو هي تكرار كن:(
    پ.ن2:ديشب خوابتو ديدم خيلي حالت بد بود از دهنت داشت خون ميومد بالا ميووردي همش...حالت كه خوبه الان؟!

    پاسخ

    سلام
    زبون لاک پشت رو مي گرفت توي دستش؟!!
    ماماااااااااااااان!!
    :دييييييي
    من اگه جاي اون خانوما بودم جيييييييييييغ مي کشيدم و لاک پشت رو از دستش مي گرفتم! (گرچه اصولاً جرئت نمي کنم به جک و جونور دست بزنم!)
    پ.ن. تو چي رو گفتي که من هي تکرار کردم؟! منظورت رو نگرفتم، منظورت کجاست؟؟
    پ.ن.2.
    :تشويش:
    حالم که خوبه، يعني جسمي خوبم...
    + 2066 

    سلام

    وسطاش که بودم گفتم به اين خوبي نوشته چرا ميترسه خوب در نيا. که آخرش خودتونم گفتيد خوب شده. (خودم نفهميدم چي گفتم. منظورو بگيريد پيليز:ديي)


    ميگم رب که اين همه خاطرات خوب داره چرا کامل نميگه؟؟ خانماا چي ميگفتن؟ :->


    بعد پارسا جان چرا بين کلماتت علامت سواله؟ چرا قبلترش نيست؟ گوشيت داغونه هاااا :ديييييي . شوخي :)


    خدا معلم مهربونتونو حفظ کنه :)

    پاسخ

    سلام
    لطف داريد؛ البته شايدم خوب نشده باشه، اما خودم رو راضي کرد :)
    :دي
    راستي ها، اولش ؟ زياد نبود :دي
    ممنونم، خدا همه ي معلم هاي مهربون و همه ي والدين گل رو حفظ کنه الهي :)
    + رب 
    اصلا به من مياد شيطون بوده باشم؟
    گروه خوني م به اين حرفا نميخوره :))
    ...................
    بچه که بودم يه پايه داشتم :) ازين رفيق فابريکاي جلسه بيا:دي بعد هرچي من بچه آرومي بودم (چه رفتاري چه صدا و اينا ) اون کاملا برعکس من بود ..بعد مامانامون هربار تو راه بهمون مي گفتن جيغ بزنيد !!!! فککن!! که مثلا روي من باز شه و بشم مث اون ! ما هم ميدويديم و جيغ ميزديم و .... خدايي هي دريغ از عمر رفته..

    بذار يه خاطره ديگه در وکنم !
    يبار تو جلسه بوديم و اون دوستم نبود ..منم نشسته بودم پيش مامان .. بعد نميدونم راجع به چي خانومه صحبت ميکرد (:دييييي الان وبلاگت تخته ميشه )که يهو يکي ازونور خطاب به مامان گفت: بچه رو نشونده تو مجلس بزرگا و خانوم جلسه اي ه هم يهو پشت بلندگو گف:خانوم بچه تو ببر بيرون يا نيارش!
    مامان هم گفت : بازيشو ميکنه کاري با مجلس نداره که ..
    و تازه با اين اتفاقات بود که گوشاي من تيز شد ببينم چي ميگن
    و هنوووووووز که هنووووزه اون لحظه از مجلسشون ، حرفايي که زدن ، و حتي اينکه کجاي اون مجلس نشسته بوديم و ... همه چي دقيق تو ذهنمه ..در صورتيکه قبلش يا بعدش اصلا بحثاشون و گوش نميکردم و خب نميفميدم چي ميگن که ..
    .....................
    نه اتفاقا يجور خاصي حالم بده ! حسش نيس روزاي تعطيل برم کتابخونه ، اتوبوسا دير به دير ميان بايد الاف شم...به همين منظور اين سومين روزيه که کاملا از لحاظ درسي بيکارم ..:(
    پاسخ

    سلام
    تو قيافه و صداي آرومي داري، اما درونت خيلي شيطونه! :)
    اصلاً مگه مي شه متولد ماه آذر باشي و آروم باشي؟! :دي
    حالا اين آرامش ظاهريت شايد به اين خاطره که آخر آذر هستي و مثلاً شايد شبيه متولدين دي هم شده باشي :دي
    (دخترم بيا فالت بگيرُم! :ديييي)
    در مورد خاطره ي دومي..
    خيييييييييييلي بامزه بود :دييييييييييييييي
    خنديدماااااااااااااااااا :ديييييييي
    و در مورد اولي..
    مدت هاست دلم مي خواد توي خيابون، بيابون، کوه، چه مي دونم يه جايي، بدوم و دااااااااااااااااد بزنم! :(
    يعني يه وقتايي نياز به اين داد زدن رو شديداً حس مي کنم!
    ...
    :"(
    واقعاً هم هي دريغ از عمر رفته...
    -----------
    سعي کن توي خونه هم درس بخوني، وگرنه اين سه روز تبديل مي شه به يک هفته ها، مي دوني که اين هفته بيشترش تعطيله! بخون ديگه :)
    (يکي نيست بياد خودمو نصيحت کنه.. :دي)

    به نام خدا
    سلام
    قبول نيست تو اوج ويجز آپ کردين خانم تران اول شدن:دي

    خيلي خوب توصيف کردين شايدم فراتر از حس اون موقع تون.
    :‏)‏
    چون با اين جور مجالس زنونه آشنام،‏ ‏:دي قشنگ تصور کردم اون محيط رو:‏)‏
    يه حس عجيبي بهم دست ميده وقتي صحبت از بچه هايي ميشه که الان هر کدوم بزرگ شدن و يه سرنوشتي پيدا کردن.
    در ‏?ضمن ‏?به ‏?قول ‏?خانم ‏?ترانه ‏?اونقدر ‏?دلنشين ‏?نوشتين ‏?که ‏?آدم ‏?احساس ‏?کوتا ه ‏?بودنش ‏?رو ‏?مي ‏?کنه.‏ مخصوصا ‏?که ‏?بيشتر ‏?هم ‏?از ‏?مادر ‏?گفتين:‏)‏
    پاسخ

    سلام
    :دي
    ممنونم :)
    آره، هر کدوم يه جور...
    جزئيات زندگي شون رو که زياد نمي دونم، اما خب همه شون تحصيلات تو رشته هاي مختلف دارن، چند تاييشون ازدواج کردن، يکي شون ازدواج کرد و طلاق گرفت... :( که خيلي براش غصه مي خورم با اون شوهر... دختر به اون گلي... :(
    ممنونم
     <      1   2   3      >