به نام خدا
سلام
سوال جالبي رو مطرح کردين و جواب دادين
اينکه دوست داري از کجاي زندگي به بعد خواب بوده و دوباره از اونجا به بعد رو از خواب بلند شي.
شايد من به يه جور ديگه از اين سوال فکر کرده بودم و جواب داده باشم. الان همونا رو که دوباره به ذهنم ميارم. با خودم ميگم. مثلا من دوست نداشتم تو هشت سالگي اون اون اتفاق ميفتاد برامون. که اگه نميفتاد الان وضعمون خيلي بهتر بود و شايد به خيلي جاها رسيده بودم. بعد ميگم نه اين تجربه هاي اين مدت و اين سکون و عقب گردهام شايد خيلي مفيد شده برام و جلوي اشتباهات مهمتر رو ميگيره.
شايد به قول شما اگه برگردم و از 8سالگي دوباره شروع کنمف حتي شروع عالي، ولي آدمهايي که تو اين مدت شناختم و دوسشون داشتم و دارم رو ديگه نميشناختم.
الان که خوب نگاه ميکنم با خودم ميگم کاش از وقتي وارد دانشگاه شدم تو خواب بوده باشه تا با نمرات بهتر و همت بيشتر درس بخونم و الان تو يه موقيت بهتر شغلي بودم. نميدونم ميتونستم بهتر عمل کنم يا نه. خدايا يعني ميشه يه فرصت ديگه از ابتداي دانشگاه بهم بدي؟
خدا: مطمئني فرصت دوباره ميخواي؟
من: نه، نميدونم چون از تکرار بدم مياد شايد حوصلهم سر بره.
من از تکرار بدم مياد. فکر کنم نتونم اگه به ابتداي دانشجويي برگردم، با برنامه بهتري پيش برم. شايد ... .
اما نه شايدم بشه. سوالا تکراري ميشه تخلب ميکنم :دي
شوخي بود خدا. جدي نگيريا :دي