• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : قطار، مي رود آهسته روي ِ ريل دلم...
  • نظرات : 7 خصوصي ، 48 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا

    سلام

    بله انگار مفهوم دوراهي رو خوب مي‌رسونه

    اما اين دوراهي خيلي پيچيده هست. هر دوشون موازي همن و هر دو يه جا مي‌رن.

    تا بينهايت که نگاه کنيم مي‌بينيم فرقي بين دو راه وجود نداره.

    اما يه فرق هست . اونم اينکه تو يکي از اين دو راه ممکنه، يه قطار از روبرو در حال اومدن باشه

    اون وقت خطر تصادف وجود داره. شايدم تصادف خطرناک نباشه و فقط دو قطار نزديک هم توقف کنن و مسافراشون بيان پايين و با هم آشنا بشن. :) (فکر کنم اين يکي قشنگ تره :) )

    اين پرانتز آخري مربوط به شکلک نيستا. پرانتز بسته شده فقط همين :دي

    داشتم مي‌گفتم. اما اگه وقتي اين قطار از مه در اومد فکر کنم تو روشنايي معلوم ميشه متروکه نيست و توش پر آدمه. دست کم از هر کدوم يه کوپه پر آدم. آدمايي که شايد هم ديگه رو مي‌شناسن. آدم‌هايي که شايد بعد يه مدت طولاني هم‌ديگه رو مي‌بينن. آدم‌هايي که شايد فقط تعريف هم رو شنيده بودن و حالا همديگه رو مي‌بينن و... .

    :)

    اين هم تحليل من

    ببخشيد نذاشتم تحليلي براي بقيه بمونه. هرچند هنوز يه عالمه تحليل ديگه داره که اونا مي‌ذارم براي بقيه :دي

    :)

    پاسخ

    سلام
    آره خب، بعد از اون ترديد هر اتفاقي ممکنه بيفته، از بدترينش که تصادفه.. تا بهترينش که شما گفتيد.. تا يه چيزي بينابين.. مثلاً ممکنه مسافر مردد قطار، از وحشت تصادف و حوادث پيش رو، همون وسط راه از قطار پياده بشه و براي هميشه حيرون و سرگردون توي بيابون دور خودش چرخ بزنه... (که البته اين از اون تصادف هم بدتر و دردآورتره...)
    ...
    و هزار تا تعبير ديگه...
    ...
    :دي
    پشيمون شدم چرا عکسه رو براي پست بدون شرح يا برداشت آزاد نذاشتم :پييي
    اونو هم فهميدم پرانتز بسته هستش :دي