وبلاگ :
ترجمه ي زندگي
يادداشت :
قطار، مي رود آهسته روي ِ ريل دلم...
نظرات :
7
خصوصي ،
48
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
تران
پستت رو ميشه تو مجله چاپ کني
بعد مابريم مجله بخريم
بعد فال آخرشو بخونيم
..
همين !
امروز حوصلم سررفته همش... کي مياي اينورا؟
پاسخ
سلام
هاه؟! يني چي؟ :دي
يعني خود پستم ارزش خوندن نداره که فقط فال آخر مجله رو بخوني؟ :555: :پيي
اگه خدا بخواد شنبه با قطار زندگي :دي ميام که 1شنبه برسم.
احتمالاً دوشنبه بيام اون ورا، اون نيمه کچل شيفت عصر که تمام زحمات اون يه روزم رو بر باد داد... :|
اون روز هم که صبحش اومدم فايل که پيدا نشد، اگرم مي خواستم دوباره کتاب بگيرم و اينا نزديک يه ساعت وقتم گرفته مي شد، و من هيييييچ وقتي نداشتم! :(
فکر کنم بايد يه سر بخش پايان نامه ها هم برم...
اگه اومدم خبرت مي کنم، بعد ميام دوباره از کار و زندگي ميندازمت :پييي
آهان راستي، اون روز اس ام اس زدما اما وقتي رسيدن دستت که من توي راه برگشت بودم، گفتم نگي اين دختره چه بي ادبه و اينا :دي