به نام الهه ي زيبايي ها
سلام
صبا اسم جمكرانو برد يهو ياد چند سال پيش افتادم...
آخرين باري بود كه مسجد جمكران رفته بودم...
حال و هواي خيلي قشنگي داشت...
شبش همونجا اتراق كرديمو چادر زديم...
داشتيم جاتون خالي شام درس ميكرديم...
كه يهو يكي نذري قورمه سبزي آورد برامون...
با خودم گفتم قربونت برم آقا كه اينقد با مرامي...
نميزاري كسي دس خالي از پيشت بره
ببوسم خاك پاك جمكران را...