• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : فرازي از صحيفه ي سجاديه...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + 2066 

    صبر كنيد ببينم !

    ميگم چرا اين حس برام آشناست..

    http://www.tebyan.net/Weblog/A_V_B_2066/post.aspx?PostID=98458#opinion

    لااقل كپي رايت رو رعايت كنيد. اي بابا

    (شوخي كردم.. اتفاقا الان بشتر رفتم تو فكر كه ببينم اون موقع دقيقا چه حسي داشتم... به هرحال مچتونو گرفتم )

    پاسخ

    سلام... اگه دقت کنيد مي بينيد که اين يه ترجمه ي ديگه ست، تازه کامل تر از اون پست شماست، پس کپي اي در کار نيست که بخوايم رايتش رو رعايتش کنيم! :D :) ... اما جدا از شوخي، کاش اين متون هرچه بيشتر و بيشتر تکرار بشن.. چون اکثر غصه ها و سردرگمي ها و افسردگي هاي همه به خصوص جوون ها، به خاطر ِ نداشتن ِ معرفتي ه که توي اين متون نهفته ست... بايد هميشه به اين سخنان ارزشمند به قول شما گير داد :) ... کاش همه مون به اين معرفت دست پيدا کنيم...