• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : يادداشت هاي گوياي 13 ساله
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اي وي بو 

    يه چي گفتيد واجب شد ج.ابتونو بدم

    منم هيچ وقت جرات نكردم جلوي چشم خواهرم برم سر وقت دفترش

    ما داداشا كارمونو خوب بلديم

    :)

    ---------

    گذشته از شوخي براي من فقط پيدا كردن و اينكه بهش نشون بدم كه اگه بخوام پيداش مي كنم لذت بخش بود.

    فكر كنم فقط يكي از خاطراتشو تا نصفه فهميدم چيه. اونم تازه خودش برام خوند كه من حوصله گوش دادنشو نداشتم

    پاسخ

    سلام... نه من اتفاقا همچينم قايمشون نكرده بودم كه اون بخواد لذتي براي پيدا كردنشون داشته باشه! :دي منتها اونم نمي خوند، بالاخره منم ابهتي دارم براي خودم! :ديييييي ... اما در كل به نكته ي خوب و ظريفي اشاره كرديد! بججنسي برادرانه به وضوح در كلامتون موج مي زد طوري كه به پهناي صورت خنديدم! :دي