قربانت عزيزم ...
يه چيزي مي گم نه بهم نگو ... باشه؟
شعرهات را خصوصي برام بفرست ... ضرر نمي كني (چشمك) ... مطمئن باش...
دعا كن من بتونم اون مارمولكه را فراموشش كنم اونوقت ميرم توي زيرزمين يه سروگوشي اب مي دم شايد يه چيزايي پيدا كنم، اما اگه اينجا نباشه فكر نميكنم حالا حالاها بتونم بيارمشون ...