• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : بازي زندگي...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    خوشحالم که مشعوف ميشوي که من اولين نظر را اينجا ثبت ميکنم!
    فارسيت بشدت افول نموده و زينرو برآن شديم تا شما را متنبه کرده و فارسي را يادتان دهيم! باشد که با فراگيري اين زبان شيرين و فصيح از شطح و طامات دوري گزيده و به راه نيکي در اييد!

    اين شکلک را محض انبساط خودمان ميگذاريم و به هيچ کس مربوطتيتي پيدا نميکند
    ليک در باب آن اشعار پشت کاميوني،
    خير ما اصلا به انگيزه مزاح ان جملات را در وصفشان ننگاشتيم!
    بشدت به نظرمان زيبا جلوه نمود!
    و ما را محظوظ گردانيد
    !


    پاسخ

    سلام... بله بله مشعوف گشتيم!! ... از آموزش زبان شيرين فارسي که آغاز نموده ايد مچکر(!) مي باشيم! ليکن من اگر نيکم اگر بد شما برويد خود را باشيد! :دي ... و حال در باب آن اشعار، نظر لطفتان است! مديره انجمنه ي ادبياته (:دي) که از ما تعريف کند پس ديگر حتماً خوب بوده است! ... مديره جان! از آن ترکيب مديره ي (الي آخر) خوشتان مي آيد؟! سعي کردم قواعد تأنيث را کاملاً درش رعايت نمايم! احياناً اشکال دستوري و واژگاني ندارد که؟!! :دي الآن صداي اون «لينگوئيست شقايق» در مي آيد که چرا واژگان را به سخره مي گيري؟! من بر سر مورفالوژي غيرت دارم! هههههههه (ببخشيد اين ههههه ي آخريش خيلي ادبي نگشت!! :دي)