سلام گويا جونم
امان از اين سوء تفاهمات ...
فكرشون را رها كن گلم ...
امروز سفرنامه ي مشهدت را خوندم و واژه واژه متنت دلم را لرزاند ...
خوشا به سعادتت
و خوشا اون افطاري كه روي بال فرشته ها توي آغوش خدا نوش جان كردي ...
مي دوني فرق من با تو چيه؟
ديروز از خودم دلگير شده بودم ...
چون توي اين ماه دو موقعيت شتافتن به پابوس امام برام پيش اومده اما من اولي را كه نرفتم هيچ، دومي را هم نمي رم ...
خيلي بدم ... نه؟
دعا كن حالا كه توفيق نداشتم حداقل شرايطي پيش بياد كه تا اخر سال جبران بشه ...
راستي الان بچه هاي نصف جهان تبيان اكثرشون مشهدند ...
يادم باشه بعد از ظهري بهشان زنگ بزنم ...
قدر خودت را خيلي بدان گلم ....
مي دونم لحظه ي وداع چه حالي داشتي
و باز هم خواهش مي كنم كه به خاطر سوء تفاهمات خودت را اذيت نكن ... باشه گلم؟