وبلاگ :
ترجمه ي زندگي
يادداشت :
قطار مي رود آهسته روي ريل دلم.. (3)
نظرات :
9
خصوصي ،
36
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پارسا زاهد
به نام خدا
سلام
واي بنده خدا الهام خانوم نزديک بوده زهرهترک شن :دي
راستش رو بگين خودتون چه قدر ترسيدين؟ هان؟
چه شعر جالبي بود. فکر نميکردم همچين شعري در مورد قطار هم گفته شده :)
پاسخ
سلام
من مي شه گفت اصن نترسيدم، فقط بار اول (بعد از نماز صبح) وقتي ديديم يکي داره در مي زنه يه کم ترسيدم، اما تا ديدم يه خانوم مسن ه ديگه نترسيدم؛ اما خب اين که يهو با جديت تمام اومد داخل خب يه کم جا خورديم :))))