هاي

هههه چقده با فرهنگ و با اخلاااااقيييي (همينو بايد ميگفتم ديگه؟ppp;))
من اگه سرنشين باشم بدون کمر بند اصن نمتونم برم ...ولي تو تاکسي نميتونم کمربند ببندم ! حس ميکنم امنيتم به خطر ميافته خب! تازه تو همين متنت هم وقتي گفتي بقيه مسافرا که پياده شدند... همش منتظر بودم بگي کمربندمو باز کردم .!
من از صندلي جلو ميترسم کلا...نه اينکه از جلو بترسمااا ازينکه کنار يه راننده غريبه بشينم ميترسم. حالا کمربندمم ببندم که ديگه بيشترترترتر ميترسم خب!

اونموقع قرار بود برگردم اينو بنويسم: از دختره تو کافي نت خوشم اومد نمدونم چرا !:دي

حالا برم بقيشو بخونم ببينم چخبرهههه

سلام
منکه عرض کردم خدمتتون
البته خودم يه اخم کردم اونها متوجه شدند، گفتنم واي به حالتون اگه سريع وصلش نکنين اونام سريع اومدند
بله آبجي

اون شماره 4 مشق شبته بشين از رو عبارت 4 ، 10 سطر بنويس...
حالا خوبه طرف زنبوره انقد تفسير ميکني اگه چير ديگه بود يه دنيا تفسير ميومد به ذهنت لابد...خدايي خيلي مخت کار ميکنه ما يه معني شعر رو بلد نيستيم تو با يه بالا و پايين پريدن زنبود چه ها که نميگي...بابا عمييييييييييق انقد در کنه قضايا نرووووووو...خودتو درگير نکن که بعد بشيني آپ کني...همينه ديگه اگه مثلا منم يکم به مخم فشار ميووردم ميرفتم تو بحر موضوعات و اتفاقات روزمره الان ترکونده بودم وبموووووووووو...ساده ميگذريم از همه چي...
5- به وبم سر بزنيااااااااااااااااا...البته الان نه بزار آپ کنم بعد...لپ تاپ دستمه زود آپ ميکنم...باشه؟!
6- بابا مقيد...بابا قانون رعايت کن...خانوم دکترررررررررررر...ياد ترانه افتادي؟ ايششششششششش پس ياد من چي؟ يادم تو را فراموش...(جديدنا تا مي بينم اسم از بقيه برده ميشه و از من نميشه يهو برميگردم ميگم پس من چييييييييييي؟؟؟مثلا اونروز خونه مادرشوهرم فهيمه دختر دايي شوهرم که تو جلسات فاميلي با ماست داشت ليست برميداشت رو برگه نوشته بود مصطفي، مهدي، فاطمه، طيبه، طاهره...گفتم پس من چييييييييي؟ حالا که اسممو ننوشتين اصلا نميام جلسه...اييييييييييييششششششش...آخه يعني چي همه جا اسم شوهرمو مينوسن؟حتي فاميلا خودمونم کارت دعوت عروسي ميدن اسم شوهرمو مينويسن اه اه اه...چه جامعه مرد سالاري داريماااااااااا)
7- حالا مثلا من که نميبندم بي فرهنگم؟؟؟البته قبلنا که صبح ها با بابا ميرفتم دانشگاه هميشه ميبستم اما الان نه...البته يادم ميره هااااااااااا...من که قانون شکن قانون گريز نيستم که...
ياد ايستگاه صلواتي کنار حرم امام رضا(ع) افتادم ههههههههقققققق...

ايييييييييييييش چه بچه مثبت بودي تووووووووووو نمي دونستم...تو ماشين هميشه کمربند ميبندي؟؟؟ برو بيشين بينيم باو...من فقط تو مسافرت ميبندم اونم چون سرعت بالاس اگه خدايي نکرده اتفاقي افتاد پرت نشم بيرون...ديگه تو شهر سوسول بازيه...

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااممممممممممم
1- هنوز قطعه؟ تو که زنگ زده بودي يه بار...باز قطع شد؟ البته فيبر نوريتون به درد نميخوره سر 5 دقه قطع ميشد نذاشت دو کلوم درست درمون حرف بزنيم با هم...
2- اوع قانون جديد دولت جديدتونه؟؟؟هم بزن يکم غليظ شه خو...
3- حالا خودمونيمااااااااا چه کااااااااااااااااار کردييييييييييييييييي تو کافي نت هاااااااااااااااااااه؟؟؟ بله ديگه هر جي ريحونه تو کافي نتان...نميزارن ما يه آبگوشتي بزنيم با ريحونا...والااااااااا با اين ريحوناشووووووووون...
4- شما اتاقک شيشه اي دارين تو خونتون؟نگفته بودي به من؟؟؟استوديو نيست اونوخ؟؟؟(چشمک)
زنبود گاوي چي ه؟؟؟ شبيه گاوه؟ وييييييييييز ماااااااااااع ميگه؟ خو چي پ؟؟!


4-

به نام خدا
اللهم صل علي محمد و آل محمد :)
سلام
اما از اين مخابرات. احتمالاً بعدش که وصل شه خودشون يه اينترنت يه گيگ مي‌دن :دي

---
من تو ماشين خودمون کمربند رو مي‌بستم و مي‌بندم. تو مسافرتا اگه دعوام نکنن :دي، عقب نشسته باشم هم کمربند مي‌بندم.
اما هنوز تو ماشين‌هاي مسافر کش نتونستم هميشه ببيندم. چون بعضي وقتا مي‌بينم که يارو مي‌گه نمي‌خواد ببيندي يا مي‌بينم بار و بنديلم زياده و يا بدتر از اون مي‌بينم خود راننده کمربند نبسته !!!
اما حالا که اسم جسد آوردين واجب شد هميشه ببندم :دي

امروز سوار تاکسي شدم (جلو!) کمربندمو بستم!

سلام
اي بابا دوباره قطع شد؟؟؟
تشريف ببريد مخابرات بگين من از طرف داداداود ميام ، حکما براتون وصلش ميکنند
دي:

سلام
مي گم اين لينک هاي ضايع "ويژه" چيه کنار وبلاگت؟
پول مي گيري واسه شون؟
........................
گويا بسوز در غم بي اينترنتي که آبروت را بردم

چرا انقد تلتون قطعه خو

هاي

چقده خوب که يه پست جديد زدي:) مرسي:)
چقد عميق فکر ميکني!!! حتي به گيج زدن يه زنبور گاوي:)))

سلام
اتفاقا من هم کافي‌نت رو يعني تابلوي روي درش رو خيلي دوست دارم وقتي مي‌بينمش ذوق زده مي‌شم
اما توش...
راستش از بس توي مواقع بي نتي يا توي مسافرت با هيجان کافي‌نت پيدا کردم و با عجله رفتم تو و چرخ زدم همه جا و بعدش ديدم هيشکي منتظرم نيست... هيچ خبر جديدي براي من نيست... حسابي خورده تو ذوقم!
تا حالا چندباري خودکشي نتي (هم زورکي هم اختياري) کردم اما ديدم ديگران انگار اصلا متوجه مردنم هم نشدن! :))
شايد چون هميشه يه جورايي تو کما هستم :D

کنجکاو خصوصيات بودي که رفتي کافي نت :پييييييييييييي