وبلاگ :
ترجمه ي زندگي
يادداشت :
گويا و پستي از داخل کافي نت! :)) + ادامه ش از داخل خونه! :)))
نظرات :
1
خصوصي ،
45
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
iran
ايسگا صلوات :)))) چه با نمک!
واي از اين ناخودآگاه هاي آدم!
من يه بار سوتي دادم در حد تيم ملي!
سوار تاکسي شدم بعد مثل هميشه بي اختيار قفل در رو بستم!!! و جالب اينجاست که اونقدر ناخودآگاه اينکار رو کردم که اصلا تو حافظه کوتاه مدتم نمونده بود!!! طوري که موقع پياده شدن نميتونستم در رو باز کنم! راننده ميگفت در رو قفل کردي من ميگفتم نه من حتي بهش دست هم نزدم! تقريبا دو روز بعدش يه صحنه اي اومد تو نظرم از اينکه قفل يه دري رو بسته باشم و بعد ياد اتفاق تو تاکسي افتادم و فهميدم چي شده!!!
پاسخ
:))
جييييييييييييغ! :ديييييييييييي
راننده هه فکر نکرد مي خواي بدزديش؟ خخخخخخخخ