وبلاگ :
ترجمه ي زندگي
يادداشت :
همه دعوتيم به عروسي فرشته ي مهربوني ها! + تولد (پست عيد تا عيد!)
نظرات :
18
خصوصي ،
273
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
1
2
3
4
5
>>
>
+
عسل بانو
واي گويا .... چرا من نمي دونستم تو وب داري؟
چرا وقتي مي اومدي وبم آدرس نمي گذاشتي نامرررررررررررد
ميام مي خونمت سر فرصت
پاسخ
سلااااااااااااااام
خوش اومدي گلممممممممم :)
والا من معمولاً عادت ندارم آدرس بذارم؛ يني گاهيم ممکنه بذارما نمي دونم..
اتفاقاً مي خواستم آدرس کوچه باغمو بهت بدما، اما خب آلزايمر اجازه نمي داد! :))
خييييلي خوش اومدي عسيسم :) واقعاً خوشحال و ايضاً سورپرايز شدم :)
حتماً بيا و با خودت صفا بيار :)
+
رب
اوممم
مامان الان ها خيلي پيش مياد ميگه اشتباه کردم هي بهت ميگفتم ساکت بشين آروم بشين و اينا ، تو بايد بچگي ميکردي
مامان رو ما (من و دادا بزرگه ) خييييييييييلي حساس بود که نکنه ما کاري بکنيم که يموقع کسي بخواد حرفي به ما بزنه !برا همينم هميشه، من اي که دختر بودم مخصوصا ، بايد آروم ساکت موقر و متين مي بودم ...و هرگونه حرکتي تو مهموني و ... من رو از خوبي خارج ميکرد.
اين شد که تبديل به کودکي شدم آروم و اينا...
پاسخ
اوهوم..
اين که دوست داشتي بچگي کني که خب آره درسته، اما درهرحال بزرگيت که ما مي بينيم که فوق العاده خوب و خانومي، و در عين حال پرجنب و جوش و شيطون، و کلاً دوست داشتني :)
و البته همش با ظاهري آرام :)
+
رب
هوم
نميدونم...لابد مدل تربيتي م اينجوري بوده ...شايدم بعضي بچه ها کلا اينجورين ...شايدم ژنتيکي ه :))
بايد از فرويد پرسيد :))
پاسخ
حالا من خودمم بچه بودم آروم و مظلوم بودم خو، اما خب پاي حق خوري که به ميون مي يومد خب يه کم از مظلوميت درميومدم :پي
+
رب
فقط وقتايي که موهامو ميزدن :))
در بقيه موارد ازين بچه هاي فوق مظلوم و آروم و اينا بودم که حقشونو دو لپي ميخوردن صداشونم در نميومد!
پاسخ
ع چرا خو؟
+
رب
خيلي بدتر از اين تصورت!
من جيييييييييييييييييييييييغ و داد ميکردم !!!!!!!!!!!
عاااااااااااااااااااااااااااااااشق موهام بودم !!!!
واقعا فکر ميکردم دارم از جونم ميدم به آرايشگر...
از بچگي داغون بودم من!:))
پاسخ
خييييييييييلي باحال بودي پسسسسس :)))
اصن بهت نمي ياد اين مدلي بوده باشي :))))
اون وقت دقيقاً تا چند سالگي اين طوري بودي؟
:->
+
گلاب
سلام بد سليقه!
بگم چجوري مي ...؟
:D
پاسخ
سلام
خو بگو :سووووت
فقط حواسم باشه روان فيلمامو پخش نکنه تو نت :پييييي
+
مدير روابط عمومي
سلام گوياي خاموش عزيز
من مدير روابط عمومي شهر برسا هستم
متاسفانه سعادت اشنايي باشمارو نداشتم
ميخاستم ازتون دعوت کنم لطف کنيد و دوباره در شهر برسا فعاليت کنين خوشحال ميشيم دوباره شمارو در برسا فعال ببينيم
باتشکر
مديريت روابط عمومي
پاسخ
سلام
ممنون از لطفتون..
اما مدير جديد سايت در جريان نظر من هستند..
خيلي حرف ها دارم اما سکوت مي کنم.
ممنونم..
+
رب
من بچه بودم با چه غربتي بازي اي ميرفتم آرايشگاه...اصن يه وضي
بعدشم بخاطر از دست دادن موهام تا چندروز عزاي عمومي ميگرفتم
پاسخ
:ديييييييييي
دارم تصورت مي کنم که گوشه چادر مامانتو گرفتي و داري پاهاتو مي کوبي زمين و نمي ري داخل آرايشگاه! :پي
+
روانے
رب که انگار از آرايشگاه با پيشبند فرار کرده! .. کيک و شربت منم بدين .. وبلاگتم آپ کن
پاسخ
سلام
:ديييييييي
تران لااقل مي ايستادي طرف کارش تموم بشه بعداً فرار مي کردي :پييي
چشم، هم کيک و شربت مي دم هم ايشالا آپ مي کنم
:)
+
رب
خب کيک و که خالي نميدين! شربت و چاي هم ميدين ديگهههه
فرشته بيا ديگههههههههه اينا کيک نميدن بخوريييييييييييييييم
پاسخ
بي زحمت شربت و چاييتو ببرم اون ور بخور، نريزه روي لپ تاپ! :پي
کيک که هست توي پست، خو بخور ديگه، حتماً بايد بذارم دهنت؟!
+
رب
خودتم اگه دو سه هفته تو تالار و بعدشم تو تولد باشي همين شکلي ميشي!
خو همه موهام به هم ريخت!
ديگه کمر و اينا که هيچي p;
پاسخ
:دي
+
داود نجفي
سلام
خوب چرا آپديت نميکنين؟؟؟
زودي آپديت کنين تا تعداد نظراتتون به هزار نرسيده
دي:
پاسخ
سلام
پست پاييني هستاااااا، داره رشد هم مي کنه هي! :)))
همش يه بار از برکت آبجي عسيسم کامنتام اينقد شدنااااا، حالا هي چشمم بزنيد :پي
+
رب
کيک ميخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
تشنمههههههههههههههههههههههههههههه
پاسخ
خو جان دلم، کيک بخوري بدتر تشنه ت مي شه که!
+
رب
کيک مو بدين ميخوام سر افطار بخورم !
پاسخ
چقده تو اين عکسه بد افتادي! قبلنا بهتر بودي! :پي
چه دعوا هم داره! :)))
+
رب
پاسخ
اين چيههههههههه؟
:)))))))))))))))
1
2
3
4
5
>>
>