سلام

سلام آبجي

"بعد هم خيلي ريلکس گوش پاک کن هاي استفاده شده رو گذاشت توي جيب صندلي جلويي! "
:|
:|
:|
:|

من شنيدم
خببببببب ميگفتي؟
بقيه ش؟

:)))

ههههههههههههههههههههههههههههههه
گويا
هنو ادامه رو نخونده بودم ..هي ديدم نوشتن پروزن و اينا ..تو دلم گفتم خوشبحالشون ..
....................
:دييي يبار انقدددددد باد شديد بود يني اونقدم نبود ولي نميدونم چرا من خييييلي به زور داشتم تعادل خودمو حفظ ميکردم که پرت نشم اينور اونور ...يني يه لحظه که اصن با زمين خدافظي کردم :)))
بد درديه اين پروزني!:))

که ياد يه بنده خداي پروزني افتادي! چششششششششم روشن ...
باشه ...
البته پره داره کم کم پر غاز ميشه حالا تا به شترمرغ برسه
حالا اينجا را داشته باش :
اون طرف يه ايميل برام اومده با درخواست اکسپت!
اونقدر فکر کردم تا فهميدم کي هستيندند تازه اونم از روي بقيه اش

البته اون جمله پايينيم مزاح بود خواستم يكم از خودم تعريف كنم اعتماد به نفسم بره بالا...

سلام

دعاي خير و لقمه حلال از گلوشون پايين نميره :)

------------
خداروشکر از پر وزن بودن در اومدم وگرنه اون جمله رو به خودم ميگرفتم:))
هرچند امروز رفتم پشت بوم وسايل رقصان در هوا رو جمع کنم،حتي آجر افتاده و شکسته بود، يه کارتن دستم بود، مثل بال شده بود برام .. باد که ميومد مثل پرنده ها واقعا داشتم پرواز ميکردم :)) شانس آوردم

يادته که اون بچه هه جلوي من دست کرد تو مماخش و ..... هوووووووووووووووووووووووع .. اون مادرش ريلکس بود

سلام

خدا سوسکشون کنهههههههههههههههههههههههههههههه

به نام خدا
سلام
خدا جزاي اين جور آدما رو بده
مي‌دونم چي ميگيد. تو وب خانم ترانه هم گفتم امثال شما و امثال اونا رو مي‌بينم :|