وبلاگ :
ترجمه ي زندگي
يادداشت :
من در کجاي زمين ايستاده ام؟ . . .
نظرات :
8
خصوصي ،
31
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
گل گندم
سلاممممممم
واي انقده درگيرم اين روزا كه اصلا فرصت نميكنم بيام وبگردي
البته دورادور از حال همگي باخبرم
اول اينكه شهادت بانو فاطمه ي زهرا (س) تسليت باد.
دو اينكه تو در كجاي زمين ايستادي دقيقا؟؟؟
سه اينكه هاه؟هيچي خوب شد آخرش گفتي همه چي آرومه من چقد خوشحالم...
چهار توصيه هاي ايمني را جدي بگيريد...خوش قولي...ناخن رو اعصاب كشيدن...
امان از آدماي بدقووووووووووول...
حق داري آبجي...خونه ي الان شما شده مثل خونه ي قبل ما...والا كاروان سرا شرف داره...اينقد برو بيا و تردد نيست...
پاسخ
سلام ... آره خب سرت شلوغه خواهر :) ... ممنون گلم، ايشالا هميشه دستمون رو بگيرن.. // من؟ والا الآن نايستادم، نشستم؛ اونم نه روي زمين بلکه روي صندلي! :پي ;) // آره همه چي آرومه.. همه چي پر از لبخنده.. کم کم همه چي داره قهقهه مي شه، يه قهقهه ي گم و مبهم.. چقده آقاي همساده رو دوسش دارم.. :))) // هووووووم.. البته يه فرقايي داره.. اما آره.. راستي ديگه بروبياتون مث سابق نيست؟ چه طورياست که کمتر شده؟