وبلاگ :
ترجمه ي زندگي
يادداشت :
ما هنوز اندر خم يک کوچه ايم...
نظرات :
5
خصوصي ،
20
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
گندم خانومي
سلام
مگه پيچ جاده آخر راهه؟اوووووووه كلي از راه مونده كه...
واي من عاااااااشق جاده هاي پيچ در پيچم...ياد جاده چالوس و گردنه هاي حيران افتادم...
عكس دومت يه جورايي شبيه گردنه حيرانه...ته جاده اصلا معلوم نبود با اون همه مه...همش آدم فكر ميكرد الان انتهاي راهه ميفتيم تو دره و نابود مي شيم...يعني يه وقتايي واقعا حس ميكنم به آخر خط رسيدم...هيچ راه برگشتيم ندارم...اما اگه آدم يكم صبر داشته باشه سرعتشو بياره پايين آروم آرووووووم برونه ميتونه خيلي راحت پيچ هاي زندگيو رد كنه...وقتي تو اين مسير قرار گرفتيم ديگه هيچ راهي نداريم بايد ادامه بديم...اميد اميد فقط اميد...
انقدر تو همچين موقعيت هايي قرار گرفتم و تجربشو داشتم كه پوست كلفت شدم ديگه...خودت كه ميدوني گويايي...تنها چيزيم كه منو نجات داد صبر و اميد بود...گفتن اين دو واژه آسونه و شايدم تكراري اما تو موقعيتش كه قرار بگيري مي بيني كه خيلييييييي سخته...
پاسخ
سلام ... آره، هنوز کلي از راه مونده... چقد اينو قشنگ گفتي: "همش آدم فكر ميكرد الان انتهاي راهه ميفتيم تو دره و نابود مي شيم..." واقعنم همينه.. يهجاهايي فکر ميکني ديگه همهچيز تمومه.. اما.. اما جاده ادامه داره، اونم با پيچهاي ناجورتر! :| ... آره، بايد ادامه بديم... هوم، صبر و اميد.. آره ميدونم خواهر... :( .. اما اين يکي دوتا پيچ رو هم که با صبر و اميد بگذروني، ايشالا بعدش يه دشت قشنگ انتظارت رو ميکشه.. :) البته پيچهاي ديگه هم هست، جاده که بيپيچ نميشه.. اما.. (ادامهشو بعداً درگوشت ميگم :پي) .. عزيزمي خواهري :)