• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : قربة الي؟!!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 9 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام گويا جونم

    چقدر اين پستت برام جالب بود.

    اين پستت من را به ياد پست «سوت و كف و انديشه» ي خودم مي اندازد!

    برايم جالب است كه به نقطه اي رسيديم كه داريم به نسل آينده هشدار مي دهيم.

    اتفاقا مامان من دفترچه اي دارند كه در آن خاطرات و خصوصا اشعار دوران انقلاب را نوشته اند و من خيلي از آنها لذت مي برم. و تقريبا مي تونم بگويم كه اكثر فيش برداري هاي پدرم و اين دفترچه خاطرات مامانم را در انحصار خودم گرفته ام و توي كتابخانه ي اتاق خودم نگهشون مي دارم.

    خيلي وقت بود كه به فكر نوشتن سلسله مطالبي با موضوع «براي فرزندانم» افتاده بودم. كه اين اوضاع خودش من را و تو را به اين سمت كشاند!

    از اين نامه ها بيشتر و بيشتر بنويس گلم.

    عيدت را هم دوباره تبريك مي گويم.

    پاسخ

    سلام شقايق عزيز... اون وقتي كه اين نامه رو مي نوشتم كه نه، ولي وقتي داشتم توي وبلاگ مي ذاشتمش، منم دقيقاً ياد همون پست تو افتادم! واقعاً لزوم هشدار به نسل آينده حس مي شه... نمي دونم چند سال ديگه اوضاع چه جوريه، چه شکليه... پس شايد بد نباشه همين حالا اين روزها رو نشون بديم به فرزندانمون... ضمناً اون يادداشت هاي مامان و بابات هم مطمئنم که گنج هاي با ارزشي هستند... که تصاحبشون کردي، هان؟! ; ) پس به اين خاطره که دخترشون اين قدر آگاهانه حرف مي زنه؛ چون علاوه بر تجربه ي نسل سومي خودش، از تجربيات نسل اول انقلاب هم استفاده مي کنه : ) بايد خيلي عالي باشن. به منم نشونشون بده!! : D ... عيد تو هم مبارک عزيزم