بسم رب المهدي
سلام دارم و عرض ادب .
به طور خيلي اتفاقي وبلاگتونو ديدم . نميدونم از وبلاگ كدوم يكي از دوستان بود فكر كنم جهان ارامش .
به هر حال خوشحال شدم . تبريك ميگم وبلاگ خوبي داريد . ضمن اينكه پارسي بلاگي بودن يعني آگاهي از فوت و فن وبلاگ نويسي :دي. پس من باب اين موضوع هم تبريك :)
يه گروه ندونسته و از سر جهل نفست رو مي گيرن، اما با نيت قربة الي الله!!
و گروه دوم اونايي هستن که خيلي عاقلن؛ عاقل و عالم و زيرک... اما با نيت قربة الي «الا الله»!!
!
يکي از دلايلي که زياد تو اين بحثاي خانواده نميام اينه که آدم حس ميکنه افرادي دور و برشند که ارزش نداره حتي براي اين پستها وقت بگذاره يا نظري بده يا ...! يكم فاصله بگيره از اون محيط خيلي مواقع بيشتر تاثير خودشو داره .
اما من حرف ديگه اي كه دارم اينه كه لزومي نداره همه ادما تو تخيلشون چنين متنهايي بنويسند. بلكه براي عالم واقعي و حقيقي بنويسند كه تاثيرشو با چشم خودشون هم ببينند .دفعه اولي كه اون تاپيك رو ديدم همين دو سه روز پيش بود كه با خودم گفتم اي كاش پدر مادر هاي امروزي لااقل زباني و تربيتي بچه هاشونو اين جور تربيت ميكردند . ديگه نامه و ....پيشكش باشه . اما بنا بر همون دليل اولي بي خيال نظر دادن شدم . اينجا ديدم همون مسئله است اومديم مزاحمت .
يا ع ل ي مدد