وبلاگ :
ترجمه ي زندگي
يادداشت :
چه کسي مي داند؟ . . .
نظرات :
3
خصوصي ،
33
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
صبا
سلام
خوش به سعادتش کاش ما را اونجا يادش باشه دعا کنه برامون
اتفاقا ديروز داشتم به خودم مي گفتم خدا يعني مي شه تو اين دهه
کربلا قسمتم بششه هييييي :(
گويا جدي مي گي ؟؟؟:دي
يادش بخير دوران قشنگي بود بااينکه خيلي همه مسخرم مي کردن دلشون برا بي شيني کيبوردم مي سوخت بعضي هام فکر مي کردن الکي سين مي زنم اما خو دوران بي نقطه اي هم دورانه بامزه ي بود :دي
ما را بردي به اون دوران انفوان جواني خواهر :پي
پاسخ
سلام ... باز خوبه تو قبلاً رفتي... ما چي بگيم.. :( /// بلي جدي مي گويم! :دي صباااااا؟! کسي مسخره نمي کرد که! oO! هههه! دوران بي نقطه اي! :ديييي خيلي بامزه بود! يني وقتي اون همه شين رو سين مي خونديم، يه جور بامزه اي مي شد، مث يکي که داره کلامي (و نه نوشتاري) صحبت مي کنه و شينش مي زنه! :دييييييي ... آخي صبا، ديشب ياد پارسال همين موقعا بودم (مي دونم اس ام اسي هم گفتم بهت :دي)، دلمان تنگ گشت همي!