سلام ... خب، در مورد ما هم هموني ه که مي گي، منتها چند تا نکته هست! به داستان رجوع بکن، موضوعش کاملاً جديده، حرف جديد هم داره، مشکل استاد راهنما رو هم حل مي کنه!! ... خب، اين پست که استثنائاً کپي پيستي بود و نه از خودم، رو اين حساب نمي تونم بگم صددرصد قبولش دارم، اما وقتي خوندمش ديدم در خيلي (و طبيعتاً نه همه ي) موارد راست مي گه! به عينه ديدم استادي رو (خداروشکر استاد رشته ي خودمون نبود و تنها يک درس مرتبط رو با ايشون داشتيم) که دقيقاً موضوعي رو که مي خواست دربارش کتاب بنويسه و به تحقيقات گسترده نياز داشت به عنوان پايان نامه ي ارشد يا شايدم دکتري ِ دانشجوش تعيين کرده و از ماحصل تلاش دانشجو کتابي با نام خود نوشته بود! (لااقل قسمت خيلي زيادي از کتاب نتيجه ي تحقيقات دانشجو بود..) .. درنهايت هم فکر کنم توي مقدمه يا شايدم سرآغاز تشکري از دانشجو کرده بود؛ و البته خودش داشت اين رو با افتخار برامون تعريف مي کرد و ذکر اين نکته که براي آن دانشجو افتخاريست که اسمش اول کتاب «من» آورده بشه! ... و خيلي استادهاي ديگه که در جهت منافع خودشون از دانشجو بهره‌کشي مي کنن! اين موضوع منحصر به پايان نامه هم نيست.. به عنوان تنها يک مثال، زمان کارشناسي دو تا استاد داشتيم که به ما تکاليف ترجمه با حجم بالا (تحت عنوان پروژه يا مشابه اون) مي دادن، که يکي‌شون رسمااااااا موضوعات غيرمرتبط با اون واحد درسي هم بهمون کار ترجمه مي داد، و بعد با اندکي ويرايش (که باز همون استاد نامردتر، همون ويرايش و هماهنگ سازي ها رو هم از دانشجوها کار مي کشيد و فقط خودش نظرات کارشناسي ارائه مي داد!)، نهايتاً اون‌ها رو به اسم خودشون به صورت کتاب چاپ مي کردن! و از قضا دست به کارهاي نسبتاً جديدي هم مي زدن! ... خدايي اين اساتيد شير درنده نيستن؟! خدايي دانشجوهاشون خرگوش‌هايي نيستن که اگر مخالفتي هم بکنن حتي گاهي ممکنه خودشون هم بلعيده بشن؟! ..... البته همه ي اين صحبت ها دور از جون استاد گلي که ارادتمند علم و اخلاق کم‌نظيرش هستم، و ان‌شاء‌الله مشکلي پيش نياد و پايان‌نامه رو با خودش بگيرم :)