تحلیل آمار سایت و وبلاگ با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام... - ترجمه ی زندگی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترجمه ی زندگی
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

به نام خدای رحمن و رحیم

سلام

یه چیزی بود که می خواستم توی این آپم بنویسم، اما فعلاً حس نوشتنش نیست..

دلم گرفته بود.. دیوان حافظ رو باز کردم و...

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

صفیر مرغ برآمد بط ِ شراب کجاست؟
فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید

ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز
که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید

چنان کرشمه ی ساقی دلم ز دست ببرد
که با کسی دگرم نیست برگ ِ گفت و شنید

من این مرقّع رنگین چو گل بخواهم سوخت
که پیر باده فروشش به جرعه ای نخرید

عجایب ره عشق ای رفیق بسیار است
ز پیش آهوی این دشت شیر نر برمید

به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم
که گم شد آن که درین ره به رهبری نرسید

مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید

ز میوه های بهشتی چه ذوق دریاید
هر آنکه سیب زنخدان شاهدی نگزید

خدای را مددی ای دلیل راه حرم
که نیست بادیه ی عشق را کرانه پدید

بهار می گذرد دادگسترا دریاب
که رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید

گلی نچید ز بستان آرزو حافظ
مگر نسیم مروت درین هوا نوزید

شراب نوش کن و جام زر به حافظ بخش
که پادشه به کرم جرم صوفیان بخشید

---------

پ.ن.1.
خواستم تنبلی کنم و غزل رو از تو نت پیدا کنم و کپی پیست و اینا، بعد توی هر سایتی که می رفتم حتی سایت های معتبر، غزل خیلی کوتاه تر از این بود!
گفتم خب حتماً اونا یه نسخه ی دیگه ی حافظ هستن و تصحیح های دیگه و اینا.. (حافظ من نوشته از روی نسخه ی غنی و قزوینی، با نگاهی به حافظ سایه)

خلاصه نشستم همش رو خودم نوشتم.

بعد گفتم بذار با عباراتی که من دارم و توی اینایی که پیدا کردم نیست سرچ کنم.
نتیجه این شد که بعد از یه مقدار گشتن و خوندن، آخرش دیدم یه جا همون غزل کوتاه تر رو نوشته و تفسیر کرده، بعد آخرش اضافه کرده که:

«آل مجتبی : در حافظ خانلری بیت آخر را در حاشیه آورده و در عوض پنج بیت دیگر اضافه دارد.»

خیالم راحت شد :دی

پ.ن.2.
چقدر محتاج دعاتون هستم..

پ.ن.3.
شهادت بانوی دو عالم، یاس نبی (ص)، حضرت فاطمه ی زهرا (س) رو به معصومین (ع) خاصه به حضرت علی.. و به فرزندش حضرت مهدی (عج)، و به همه ی جهانیان تسلیت عرض می کنم...


[ سه شنبه 91/2/5 ] [ 4:16 صبح ] [ گویای خاموش ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در ترجمه به مشکلی که بر می خورم، آن قدر با کلمات دست و پنجه نرم می کنم تا سرانجام پیروز شوم. در ترجمه ی زندگی ام اما... نمی دانم... پیچیدگی متن زندگی متحیرم کرده... متنی آن قدر گویا که لحظه لحظه اش را حس می کنم، و آن قدر خاموش که پی بردن به معانیش بصیرتی می خواهد که ندارم... اما می دانم نباید تسلیم شد؛ باید «زندگی کرد» تا بتوان ترجمه اش نمود... باید به جایی رفت که حیات به معنای واقعی درش جریان دارد... پس به کوچه باغی از زندگی پناه می برم و از آرامشش، زیبایی اش و سادگیش مدد می گیرم، و «زندگی می کنم»؛ شاید روزی گوشه ای از این متن پیچیده را فهمیدم...
امکانات وب


بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 27
کل بازدیدها: 284897