تحلیل آمار سایت و وبلاگ باز باران؟... - ترجمه ی زندگی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترجمه ی زندگی
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

به نام خدای رحمن و رحیم

سلام

----------

از نورگیر خانه‌مان امروز، آواز بارانی صدایم کرد
من چون همیشه عاشق باران، فکر خوشش از غم رهایم کرد

اما چو با شادی گرفتم من، از چشم مشتاقم سراغش را
دیدم که آن باران قلابی، از لوله‌ای بگرفته راهش را!

ناگه حقیقت، تلخ با من گفت: درسی بگیر از لوله‌ی معیوب
در خوش‌خیالی‌های دنیایی، ظاهر و باطن را تو بنگر خوب

در شیر آب کهنه و معیوب، نیرنگ و صدرنگی نمایان است
باور مکن لطف صدایش را، دنیا دروغ باز باران است!

 

--------

پ.ن.1.
این یک داستان واقعی است!
زمان: هفته‌ی گذشته
مکان: خانه‌مان

 

پ.ن.2.

 

پ.ن.3.

بعدنوشت!

به من بفهمون
علی لهراسبی

دانلود کنید...


[ چهارشنبه 91/10/20 ] [ 8:0 صبح ] [ گویای خاموش ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در ترجمه به مشکلی که بر می خورم، آن قدر با کلمات دست و پنجه نرم می کنم تا سرانجام پیروز شوم. در ترجمه ی زندگی ام اما... نمی دانم... پیچیدگی متن زندگی متحیرم کرده... متنی آن قدر گویا که لحظه لحظه اش را حس می کنم، و آن قدر خاموش که پی بردن به معانیش بصیرتی می خواهد که ندارم... اما می دانم نباید تسلیم شد؛ باید «زندگی کرد» تا بتوان ترجمه اش نمود... باید به جایی رفت که حیات به معنای واقعی درش جریان دارد... پس به کوچه باغی از زندگی پناه می برم و از آرامشش، زیبایی اش و سادگیش مدد می گیرم، و «زندگی می کنم»؛ شاید روزی گوشه ای از این متن پیچیده را فهمیدم...
امکانات وب


بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 284465