سلام
دعاتون مستجاب شد و ياري نمود :دي

سلام
نه خير اجازه نيست! :دي
فصل برداشت؟ :ديييييييي
براي ترانه هم نوشتم، دعا کنيد نت ياري بکنه، چشم.
اگرم قاطي بود و نشد، سرخورده مي شم و ممکنه ديگه حالا حالاها آپ نکنم :(
آخه آپم مناسبتي ه..

سلام
:يه ابرو بالا يه ابرو پايين:
:دي
از ديشب مي خوام آپ کنم، نتم قاطي کرده!
حالا اگه ياري کرد (نت رو مي گم)، ايشالا تا دقايقي ديگر!

سلام
چرا چپ چپ نگاه مي کني؟
تا حالا وبلاگ بي آپ نديدي؟
:دي

سلام الييييييي
خوبي؟
خو ما هم دلمون برات تنگ شده! خو کجايي تو؟ :(
قول دادي؟! چي؟ به کي؟
خو بيشتر بيا پيشمون :(
----
آره خب..

سلام
آخي هنوز پستونک مي خوريد؟
خب کوچولو، اين وبلاگ براي سن شما نيستااااا :دي

سلام
الغيبت گناهه، الّا پشت سر دوستان آن هم بالمزاح و الشّوخي!
:دي
الکي خودتو قاطي فرهيخته ها نکننننن! :دي

سلام
بله ديگه، با معرفففففففف مي باشيم :)
مثل اون ترانه نمي باشيييييييم! :پي :دي
:)
به جون خودم اسام يا نمي رسيدن يا دير مي رسيدن! :(
بعدم خب تو که لاله رو مي شناسي (يعني نمي شناسي ها، اما اين اخلاقش رو قبلاً گفته بودم بهت)، اين که وقتي باهاش حرف مي زنم و به خصوص وقتي بعد از مدت ها همو مي بينيم، خيلي حساس ه روي گوشيم! يعني مي گه وقتي با من حرف مي زني اين قدر اون گوشيت رو بر ندار، بذارش کنار! اين قدر اس نزن! مي گه اين گوشيت شده هووي من!! :دي
خيلي خسته و کلافه م، ايشالا آپ بعدي ديگه مي ره براي وقتي که اگه خدا بخواد برسم تهران :)
حالا فعلاً شما برو اون سفرنومچه ت رو بنويس، تا نوبت به آپ ما هم برسه :)

سلام
اون قرمزه چي داره مي گه؟!
خميازه نکش، خودم همين جوريش خواب هستم، خواب ترم نکن! :دي

سلام
خب البته ما کم گوي و گزيده گوي هستيم! :پي (حالا پارسي بلاگ ارزش قالب نداره، هاه؟! :پي)
خب شنيديد مي گن المسافر ُ کالمجنون؟!
خب حالا منم همين طورم، قاطي کردم!
فردا بايد برگردم تهران، هزار تا کار دارم! همش مي ترسم يه چيزي رو جا بذارم!
خلاصه اصلاً ذهنم آماده ي آپيدن نيست خو :(
شما بذار به حساب خوش ذوقي ه اونايي که زودتر آپ مي کنن و خستگي ه امثال من :)
(جمله ي اول پاسخم شوخي اي بيش نبود، يه وقت باعث نشه دوستايي که زود به زود چشم ما رو روشن مي کنن ديگه آپ نکنن هاااا :( )

سلام، خوبيد؟
کي مي گه شما رو لينک نکردم؟!
همون اوايل که وبلاگ رو معرفي کرديد لينکش کردم، منتها شما چند باري اسمش رو عوض کرديد، و من ديگه هي اسم رو آپديت نکردم خو، و همون اسم اولي که «مثل آب» ببود رو گذاشتم بمونه :)
نگاه کنيد، پيداش مي کنيد :)
آره خب، خودسانسوري که فکر کنم همه مون بکنيم...
من وب اون طوري دوست ندارم، يعني اگر چيزي رو بخواهم هيييييييچ کس نخونه، خب توي دفتري سررسيدي جايي مي نويسمش.
حالا دو تا نکته؛
1) خو شما چرا لينکاتون رو حذف کرديد؟ مشکلي پيش اومده خداي نکرده؟ :(
2) بي زحمت اون چماق منو پس بديد!!!!
:دي

سلام تولد، خوبي؟
اتفاقاً الآن ذکر خيرت بود :دي
خوبم، تو خوبي؟
مودمت در چه حاله؟ کي درست مي شه پس؟

سلام فقط به صبا :دي
تولد کجاست؟! پاي تلفن؟

سلام
حالا شما آپ کنيد بلکه ما هم بياييم توي مود آپيدن!
:دي
:)
چه پيشنهادي؟؟
خو چرا بعداً بگي؟ زود بگو ديگه..

سلام
:دي
خب پس تو گفتي آپ نکنما! همگي شاهد باشيد ترانه اجازه نداد :پي
چرا خميازه مي کشي؟ خو خوابم کردي!