به نام خداي فرشته ها
سلاممممم
به به ميبينم كه كله سحر پاشدي آپ كردي
(چراتوشكلكات بوس نيس..من هميشه فك ميكنم هس اما انگار نيس
)
از پ.ن ها شروع ميكنم:
آنه جوون(جون نه جوون يني جان نه جوان) تولدت مبارك باشه
حرفت نمياااااد؟
ميگمااااااا حالا چرا دو ساعت دست ميسابي تا يكي از دره بياد و آخرشم در و ديفال رو سرو كلت خراب شه؟چ كاريه خو؟
چ كارا ميكنه اين نيماهه
بزا رو حرفاي دكي انديشه كنم...
خو از ديروزيام كه حالا تجربه كسب نكنم ب باد فراموشي ميسپارم ديگه حسرت چرا؟
امروزمم ك ازش استفاده ميكنم تازه خوشم ميگذرونم البته اتلاف نيستاااااا...
در آينده ميشه يه عالمه خاطره كه ميشه ازش درس گرفت...
يني اگه امروز ديروز باشه ميشه فردا و فرداها(در اين جمله تفكر كن گويا...من كه بي تفكر يه چي گفتم حالا...ولي همينم ميدونم معني داره...باور كن
)(اوااا...شكلك بدجنسم نداري كه)
فردامم ك هنو معلوم نيس واس چي بترسم ازش؟ب اين اميد نشستم ك يه اتفاقاي خوش خوشكي بيوفته